بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشتارقبل از پرداختن به موضوع صیغه (زنا - فحشای مذهبی) به این مهم پرداخته شده است که لا اله الا الله برنامه چگونه زیستن یک انسان مسلمان است و در بینش توحیدی قرآن همه چيز تحت حاكميت الله قرار دارد و" اين اصل بر ازدواج، تغذيه، پوشش، معاهدات و كار و هر نوع روابط اجتماعي و تجاري و تمامي عادات و رسوم حاكم است.
آری برنامه الله رب العالمین عبارت است از رهانیدن بشریت از عبودیت بندگان و عبودیت نفس به عبودیت خالصانه الله است ، اسلام عزت بخش و رهائیبخش آمده تا یکسره و بطور کامل ما را از بندگی بندگان به بندگی الله انتقال دهد .
وقتی که الله رب العالمین شریک قائل شدن برای خود را نمی پذیرد در حقیقت هر برنامه ، قانون ، حکم و فتوائی که شریک شریعت الله قرار بگیرد ملغی است:
سوره کهف آیه 26
... وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿۲۶﴾.. و شریک نگرداند در حکم خویش کسی را
رسولان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و هدف از بعثت انبیاء الهی در طول تاریخ بشری به نمایش گذاشتن سنت الله در روی زمین بوده و وظیفه رسولان الهی فقط ابلاغ رسالات الهی بوده نه رشد و هدایت بشریت:
سوره جن آیات 20 الی 23
قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا ﴿۲۰﴾ قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا ﴿۲۱﴾ قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿۲۲﴾ إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ﴿۲۳﴾ بگو من تنها پروردگار خود را مىخوانم و كسى را با او شريك نمىگردانم (۲۰)بگو من براى شما اختيار زيان و رشدی را ندارم (۲۱)بگو هرگز كسى مرا در برابر خدا پناه نمىدهد و هرگز پناهگاهى غير از او نمىيابم (۲۲)[وظيفه من] تنها ابلاغى از خدا و [رساندن] پيامهاى اوست و هر كس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند قطعاً آتش دوزخ براى اوست و جاودانه در آن خواهند ماند (۲۳)
در آیات شریفه ذیل قرآن خود را حکمت، علم، نور،ذکر،هدایت،موعظه،بلاغ،فرقان،شفای بیماریهای قلبی( عقیدتی)، بیانی برای هر چیز و وسیله ی خروج از تاریکی بسوی نور میداند:
سوره بقره آیه 185
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ ...﴿۱۸۵﴾ ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است [كتابى ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است... (۱۸۵)
سوره بقره آیه 2
ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾ اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است (۲)
سوره اسراء آیه 9
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿۹﴾ قطعاً اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مىنمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مىكنند مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود (۹)
سوره اسراء آیه 82
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا ﴿۸۲﴾ و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد (۸۲)
سوره بقره آیه 257
اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ ... ﴿۲۵۷﴾خداوند سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد ... (۲۵۷)
سوره نمل آیه 6
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾ و حقاً تو قرآن را از سوى حكيمى دانا دريافت مىدارى (۶)
حقیقت آن است که قرآن خود را کتاب هدایت و رستگاری معرفی می کند و پیوسته ما را به تلاوت و تدبر در آیاتش دعوت می کند:
سوره مزمل 20
... فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ... ﴿۲۰﴾ ... پس بخوانید هرچه میسر میشود از قرآن...(20)
مسلمان وایماندارحقیقی کسی است که کار خویش را به الله تفویض (واگذار) نماید، چرا که اوست فقط میداند و ما نمی دانیم و اینجاست که مفهوم عبودیت ( پرستش) الله و عبدالرحمن بودن درک میشود:
سوره غافر 44
... وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۴۴﴾... و كارم را به خدا مىسپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست (۴۴)
سوره انعام آیه 55
وَكَذَلِكَ نفَصِّلُ الآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۵۵﴾ و اين گونه آيات [خود] را به روشنى بيان مىكنيم تا راه و رسم گناهكاران روشن شود (۵۵)
سوره بقره آیه 140
... قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللّهُ... ﴿۱۴۰﴾... بگو» آیا شما میدانید یا الله ؟؟؟
سوره بقره آیه 216
... وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾... و الله میداند و شما نمیدانید
سوره اسراء آیه 85
... وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا ﴿۸۵﴾ ... و علم اندکی به شما داده شده است
سوره ملک آیه 14
أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿۱۴﴾ آيا كسى كه آفريده است نمىداند با اينكه او خود باريك بين آگاه است (۱۴)
سوره نجم آیات 23 الی 25
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾ أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾ جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كردهايد [و] خدا بر [حقانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است (۲۳)مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد (۲۴)آن سرا و اين سرا از آن خداست (۲۵)
اساس اسلام بر کلمه توحید(لا اله الا الله) استوار گردیده و هرگونه شرک و کفر را نفی میکند و در آیات قرآن به کرات شرک را مورد مذمت قرار داده است وتنها ذنب لایغفر( گناهی که از سوی الله آمرزیده نمی شود) در دیدگاه الهی شرک بوده و الله رب العالمین هرگز بر کفر رضایت نمیدهد:
سوره نساء آیه 116
إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا ﴿۱۱۶﴾ خداوند اين را كه به او شرك آورده شود نمىآمرزد و فروتر از آن را بر هر كه بخواهد مىبخشايد و هر كس به خدا شرك ورزد قطعاً دچار گمراهى دور و درازى شده است (۱۱۶)
سوره زمر آیه 7
... وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ... ﴿۷﴾...و براى بندگانش كفران را راضی نمیشود... (۷)
سوره زمر آیه 66
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنْ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۶﴾ بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش (۶۶)
سوره آل عمران آیه 102
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿۱۰۲﴾ اى كسانى كه ايمان آوردهايد تقوای الهی پیشه سازید سزاوار تقوایش را و زينهار جز مسلمان نميريد (۱۰۲)
سوره نور آیه 40
... وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ﴿۴۰﴾...و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود
(۴۰)
سوره جاثیه آیه 23
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾
پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديدهاش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسى او را هدايتخواهد كرد آيا پند نمىگيريد (۲۳)
هدف از خلقت انسان و نیز بعثت انبیاء الهی در دیدگاه توحیدی قرآن مبین عبادت حق تعالی است، چراکه عبودیت خالصانه او، شالوده حق پرستی و آزادیخواهی و عدالت بوده و زنجیرهای اسارت الهه ها، اربابان تصنعی و طواغیت روی زمین را میگسلد و ابنای بشر را به کمال مطلق رسانده و حرکتی است که به قرب الهی منجر میگردد:
سوره الذاریات آیه 56
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾ و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند (۵۶)
سوره نحل آیه 36
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۳۶﴾ و در حقيقت در ميان هر امتى فرستادهاى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد و از طاغوت [=متجاوز به حریم الله] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است (۳۶)
مختص بودن عبودیت به الله به این معنا است که یک ایماندار حقیقی بایستی اساس برنامه زندگی خویش را بر محور لا اله الا الله استوار سازد و یکی از ارکان عبودیت در قرآن این است که بداند احکم الحاکمین ، فرمانفرما ، قانونگذارو فتوادهنده در شریعت اسلام فقط خداست و پذیرش برنامه غیر الله مصداق عینی پرستش غیر الله بوده و نماد واقعی شرک و کفر و به منزله ی خروج از دایره توحید و اسلامیت میباشد:
سوره مریم آیه 36
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۳۶﴾ و در حقيقتخداست كه پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست (۳۶)
سوره بینه آیه 5
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴿۵﴾ و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند و در حالى كه به توحيد گراييدهاند دين [خود] را براى او خالص گردانند و نماز برپا دارند و زكات بدهند و دين [ثابت و] پايدار همين است (۵)
الله رب العالمین ماهیت مشرکان را در آیات ذیل به نمایش میگذارد که وقتی برنامه الهی( قانونگذاری و دعا) به تنهائی یاد میشود قلبهای آنان از بیان این مهم منزجر و مشمئز میگردد و وقتی در کنار قرآن(احسن الحدیث)، احادیث و روایات جعلی( لهو الحدیث) توسط غالیان ،خدعه کاران مذهبی و دکانداران دین این متولیان ، منادیان و پاسداران دین شرک ، کفر ، خرافات ، بدعت و اباطیل مذهبی مطرح میشود، بناگاه شادمانی میکنند:
سوره زمر آیه 45
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۵﴾ و چون خدا به تنهايى ياد شود دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند منزجر مىگردد و چون كسانى غير از او ياد شوند بناگاه آنان شادمانى مىكنند (۴۵)
سوره مؤمن آیه 12
ذَلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ﴿۱۲﴾ اين [كيفر] از آن روى براى شماست كه چون خدا به تنهايى خوانده مىشد كفر مىورزيديد و چون به او شرك آورده مىشد آن را باور مىكرديد پس [امروز] فرمان از آن خداى والاى بزرگ است (۱۲)
سوره بقره آیه 79
فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ ﴿۷۹﴾ پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريفشدهاى] با دستهاى خود مىنويسند سپس مىگويند اين از جانب خداست تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واى بر ايشان از آنچه [از اين راه] به دست مىآورند (۷۹)
سوره بقره 75
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾ آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مىشنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مىكردند و خودشان هم مىدانستند (۷۵)
عبادت به معنای تسلیم و محبت محض در برابر حق تعالی است و یکی از ارکان عبادت (پرستش)در دیدگاه قرآن مبین قانونگذاری و فتوا است که در احسن الحدیث (قرآن) به کرات به آن اشاره و تأکید گردیده است:
سوره یوسف 40
... إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾... فرمان جز براى خدا نيست دستور داده كه جز او را نپرستيد اين است دين درست ولى بيشتر مردم نمىدانند (۴۰)
سوره انعام 57
... إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿۵۷﴾..فرمان جز به دستخدا نيست كه حق را بيان مىكند و او بهترين داوران است (۵۷).
متأسفانه بسیاری از مذهبیون اعتراف صریح به وجود پروردگار را دارند و شعاید دینی را انجام میدهند و در عین حال خطرناکترین انحراف را در فکر و عقیده نسبت به مفهوم لا اله الا الله را دارا میباشند و در تسلیم دچار شرک کامل هستند و گروهی که خود را مسلمان میدانند در حالیکه به شدّت در مفهوم شهادتین در اشتباه هستند و تسلیم برنامه غیر الله در زندگی هستند.
در شریعت اسلام قانونگذارو فتوا دهنده فقط الله است ، قوانینی که مسلمین در معاملات، حل اختلافات، صلح، جنگ ، نکاح و سایر شؤون به آن رجوع میکنند :
سوره اعراف آیه 54
... أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۵۴﴾...آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان (۵۴)
فقط الله رب العالمین می داند که چه چیزی به مصلحت بندگانش است و آنرا به عنوان شریعت برایشان وضع میکند و از آنجائیکه او پروردگار و خالقشان است برایشان قانون وضع کرده و بندگان باید به حکم عبودیت و بندگی الله، تابع احکام او بوده و فقط تسلیم قانون و برنامه او در قرآن (حدیث الله) باشند، دلیل واضح اینکه اگر قرار بود انسان بر اساس عقلانیت صرف خویش قانون و حکم وضع کند ، چرا الله پیغمبران الهی را مبعوث میکرد؟
سوره رعد آیه 41
... وَاللّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۴۱﴾...و خداست كه حكم مىكند براى حكم او باز دارندهاى نيست و او به سرعت حسابرسى مىكند (۴۱)
سوره شورا آیه 10
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾ و در باره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد داوريش به خدا [ارجاع مىگردد] چنين خدايى پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوى او بازمىگردم (۱۰)
سوره شورا آیه 21
أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ... ﴿۲۱﴾آيا ایشان را شریکانی است که شرع میکنند برایشان آنچه را الله بر آن اجازه نداده... (۲۱)
سوره آل عمران آیه 128
لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۲۸﴾ هيچ يك از اين كارها در اختيار تو نيست يا [خدا] بر آنان مىبخشايد يا عذابشان مىكند زيرا آنان ستمكارند (۱۲۸)
لذا هر کس قانون و برنامه ای غیر قانون و برنامه الله را قبول کند، برای الله شریک قائل شده است .
و هر دستور و حکمی که منطبق بر دستور الله در قرآن نباشد از قوانین طاغوت و جاهلیت محسوب میگردد:
سوره مائده 50
أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۵۰﴾ آيا خواستار حكم جاهليتاند و براى مردمى كه يقين دارند داورى چه كسى از خدا بهتر است (۵۰)
و نیز حلال و حرام کردن، حق الله است، و هیچکس حق ندارد خود را در آن شریک بداند:
سوره نحل آیه 116
وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ ﴿۱۱۶﴾ و براى آنچه زبان شما به دروغ مىپردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بنديد زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند رستگار نمىشوند (۱۱۶)
سوره انعام ایه 121
وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد چرا كه آن قطعاً نافرمانى است و در خفا شيطانها به دوستان خود وسوسه مىكنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد (۱۲۱)
بنابراین الله رب العالمین تبعیت از شیاطین و اولیای آنان را در حلال کردن آنچه الله حرام کرده شرک به خود میداند و این حکم مصداق واقعی کسانی است که از علماء و روحانیون در حلال کردن آنچه الله حرام کرده و یا حرام کردن آنچه حلال کرده پیروی می کنند طوریکه آنان را اربابانی غیر از الله قرار داده اند:
سوره توبه 31
اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳۱﴾ اينان احبار و راهبان خود( روحانیون) و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مأمور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مىگردانند (۳۱)
پس پیروی از غیر الله در حلال و حرام کردن و قانونگذاری عبادت کردن آنها بوده و شرک اکبر و منافی ارزشهای توحیدی است
و در حوزه اطاعت از محمد رسول الله در قرآن ذکر این 3 نکته بایستی لحاظ گردد:
* اطاعت از رسول فقط در ارتباط با آیات قرآنی مطلق است
* اطاعت از رسول این است که از قرآن پیروی شود، تمام قرآن و هیچ چیز جز قرآن
* اطاعت کردن اکید تحت شرایطی است که منشاء تعالیم الهی است از طریق رسول( پیام رسان)، نه رسول که انسانی بیش نیست و قابل خطاست.
سوره یونس آیه 109
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾ و از آنچه بر تو وحى مىشود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان] داورى كند و او بهترين داوران است (۱۰۹)
سوره مائده آیه 49
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾ و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان برحذر باش مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند پس اگر پشت كردند بدان كه خدا مىخواهد آنان را فقط به [سزاى] پارهاى از گناهانشان برساند و در حقيقت بسيارى از مردم نافرمانند (۴۹)
سوره نساء آیات 60 الی 61
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلًا بَعِيدًا ﴿۶۰﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ﴿۶۱﴾آيا نديدهاى كسانى را كه مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آوردهاند [با اين همه] مىخواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافتهاند كه بدان كفر ورزند و[لى] شيطان مىخواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد (۶۰) و چون به ايشان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر [او] بياييد منافقان را مىبينى كه از تو سخت روى برمىتابند (۶۱)
* محمد رسول الله نیز بایستی بر محور" بما انزل الله" ( قرآن) عمل کند و لاغیر
سوره زمر آیات 64 الی 66
قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ﴿۶۴﴾ وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۵﴾ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنْ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۶﴾ بگو اى نادانان آيا مرا وادار مىكنيد كه جز خدا را بپرستم (۶۴) و قطعاً به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است اگر شرك ورزى حتما كردارت تباه و مسلماً از زيانكاران خواهى شد (۶۵) بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش (۶۶)
سوره مائده 48
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ ... ﴿۴۸﴾ و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديقكننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن ... (۴۸)
سوره اعراف آیه 87
... فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۸۷﴾...صبر كنيد تا خدا ميان ما داورى كند [كه] او بهترين داوران است (۸۷)
سوره یونس آیه 109
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾ و از آنچه بر تو وحى مىشود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان] داورى كند و او بهترين داوران است (۱۰۹)
حال با عنایت به آیات فوق الذکر یکی از برنامه های غیر الهی که توسط روحانیت شیعه تحت عنوان صیغه مطرح میگردد را مورد بررسی قرار دهیم:
سوره توبه آیه 34
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۴﴾ اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسيارى از احبار و راهبان( روحانیون) اموال مردم را به ناروا مىخورند و [آنان را] از راه خدا باز مىدارند و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه مىكنند و آن را در راه خدا هزينه نمىكنند ايشان را از عذابى دردناك خبر ده (۳۴)
ازدواج موقت چيست؟
ازدواج موقت كه به متعه و صيغه نيز شهرت دارد، مربوط به مذهب شیعه بوده و اين نوع ازدواج در برابر عقد دائم که در قرآن ذکر گردیده قرار مىگيرد
شرايط عقد موقت در نگاه مذهب تشیع:
* صحت عقد در صیغه احتیاجی به وجود شاهد ندارد (التهذیب للطوسی جلد 2 ص 188)
* در صیغه زن و مرد از یکدیگر ارث نمیبرند ( تفسیر منهج الصادقین کاشانی ص 352)
* در صیغه نفقه و مخارج زن بر مرد واجب نیست ( تفسیر منهج الصادقین کاشانی ص 352)
* در صیغه طلاق وجود ندارد ( التهذیب للطوسی جلد 2 ص 188)
* تعداد زنانی که مرد میتواند در یک زمان آنها را صیغه کند، بی حد و حصر میباشد( تفسیر منهج الصادقین کاشانی ص 352 ، التهذیب للطوسی جلد 2 ص 188)
جعل حدیث مبنی براینکه عمربن خطاب صیغه را حرام کرده است؟!
امام علی علیه السلام فرمودند:
متعه یا عقد موقت رحمتی است که خدا بوسیله آن بر بندگان خود رحم کرد و اگر نهی عمر از آن نبود به تحقیق جز انسانهای بدبخت و سیه روز کسی زنا نمی کردد...
در یکی از روایات شیعه گفته شده: شخصی از امام دهم علیه السلام پرسید آیا میتوان زنی را فقط برای یک بار جماع کردن( آمیزش) صیغه کرد؟ امام علیه السلام در جواب فرمودند: بله
و همین سؤال را از امام جعفر صادق پرسیده شد و ایشان در جواب گفتند: اشکالی ندارد، اما بایستی به محض انتهای جماع، مرد روی خود را برگرداند و به زن نگاه نکند.(الفروع من الکافی جلد 5 ص 460 / الاستبصار للطوسی جلد 3 ص 151
در روایت دیگر گفته شده: فضل به امام جعفر صادق علیه السلام گفت: من پس از اینکه زنی را صیغه کردم، مشکوک شدم شاید شوهر داشته باشد و پس از تحقیق دانستم که شک من بجا بوده و آن شوهر دارد.
امام جعفر صادق علیه السلام در جواب فرمودند: چرا در این مورد تحقیق کردی ؟!(تهذیب الاحکام للطوسی جلد 7 ص 253
می گویند: میتوان زنان روسپی و فاجره را صیغه کرد:
در روایتی ابان بن تغلب می گوید: به امام جعفر صادق علیه السلام گفتم: من برخی اوقات زنان زیبا و خوشرویی را در کوچه می بینم که شاید متأهل و خانه دار و یا از روسپیان و فاجرات باشند.
امام علیه السلام فرمودند: این مسئله هیچ ربطی به تو ندارند، تو فقط بایستی مهر آن زن را تعیین کنی ( الفروع من الکافی جلد 5 ص 462، الاستصار للطوسی جلد 3 ص 45، تهذیب الاحکام للطوسی جلد 7 ص 255)
می گویند: در یک زمان میتوان با تعداد نامحدودی از زنان را صیغه کرد:
از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیده شده: آیا زن صیغه ای جزء چهار زنی است که مرد می تواند با آنها ازدواج کند؟ امام علیه السلام فرمودند: خیر، میتوانی هزاران زن را هم صیغه کنی، چون آنها را اجاره کرده ای( الاستبصار للطوسی جلد 3 ص 147 ، تهذیب الاحکام للطوسی جلد 7 ص 259)
می گویند: میتوان دختران کوچک را نیز صیغه کرد:
شخصی از امام جعفر صادق علیه السلام پرسید: آیا میتوان دختران کوچک و خردسال را صیغه کرد؟ امام علیه السلام فرمودند: بله ، اما به این شرط که آنقدر کوچک نباشد که فریب بخورد.
شخص پرسید: او از چند سالگی دیگر فریب نخواهد خورد؟ امام علیه السلام فرمودند: از ده سالگی ( الاستبصار للطوسی جلد 3 ص 145 ، تهذیب الاحکام للطوسی جلد 7 ص 255، الفروع من الکافی جلد 5 ص 463).
می گویند: برای صیغه کردن دختر بکر( باکره)، احتیاجی به رضایت "ولی" او نیست.
حلی در کتاب فقهی مشهور خود میگوید: دختر بالغ چه باکره باشد و چه بیوه، میتواند خود را صیغه کند و " ولی" او حق هیچگونه مخالفت و اعتراضی ندارد( شرائع الاسلام لنجم الدین الحلی جلد 2 ص 186 )
و طوسی می گوید: مرد میتواند بدون اجازه پدر دختر و بدون شاهد و بصورت غیرعلنی او را صیغه کند.( النهایه للطوسی ص 490)
خدعه کاران مذهبی با قلب و تحریف آیات قرآن و با برخورد التقاطی با موضوعات قرآن با ذکر آیه ذیل مدعی این مسئله هستند که مجوز صیغه در نص صریح قرآن ذکر شده است:
سوره نساء آیه 24
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۲۴﴾ زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] مگر آنچه مالک است پیمانهای شما ( زنان کافر مهاجر تازه مسلمان شده) [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] و حلال شد برای شما جز اینان که طلب کنید به مالهای خویش در حالیکه شوهران آنها باشید نه زنا کاران، پس هرچه کامیاب شدید از ایشان بدهید به آنها مهریه های ایشان را به واجب و نیست باکی بر شما در آنچه تفاهم کنید به آن بعد از مهر مقرر مسلماً خداوند داناى حكيم است (۲۴)
کلمه (فَمَا اسْتَمْتَعْتُم) با آیات قبلی و سیاق و سباق آیه مرتبط است و چون در آیات گذشته بحث نکاح زنان عقد دائم است، این آیه نیز به آن مرتبط میگردد و در صورتی که آن را از بحث عقد دائم خارج و به بحث عقد موقت انتقال دهیم ارتباط بین آیات منقطع میگردد که آن مخالف ادبیات عرب است زیرا که ( فاء) در اینجا برای اتصال و ارتباط است نه برای انفصال .
و در جائی دیگری الله میفرماید:
سوره نساء آیه 21
وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۲۱﴾ و چگونه آن [مهر] را مىستانيد با آنكه از يكديگر كام گرفتهايد و آنان از شما پيمانى استوار گرفتهاند (۲۱)
الله تعالی برای کسانی که استطاعت عقد نکاح دائم را ندارند فرمان نمیدهد بروید صیغه یکساعته داشته باشید بلکه به استعفاف ( عفت گزیدن) و صبر دعوت و راهنمائی مینماید:
سوره نور 33
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ...﴿۳۳﴾ و كسانى كه [وسيله] زناشويى نمىيابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بىنياز گرداند... (۳۳)
سوره مؤمنون آیات 5 الی 7
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿۶﴾ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۷﴾ و کسانیکه بر فروج خویش نگهدارنده اند (5) مگر بر همسران خویش یا آنچه مالک است پیمانهای ایشان( زنان کافر مهاجر تازه مسلمان شده) پس ایشان ملامت نمیشوند(6) پس آنکس بخواهد ورای این را پس آنان تجاوز کنندگان اند(7)
لذا چون زنان صیغه ای( کرایه ای- اجاره ای) با شروطی که دراحادیث و روایات مذهب تشیع وارد است و این شروط کاملاً با دستورات و فرامین الهی درقرآن مبین در تضاد میباشد وبواسطه اینکه زنان صیغه ای از لوازم نکاح ( حق طلاق- ارث- نسب و غیره) محرومند، بنابراین جز زناکاران محسوب گردیده که میخواهند زنای خود را جنبه ی شرعی و اسلامی دهند و عقد این زنان به طور قطع از نظر دیانت اسلام باطل و مردود میباشد.
* خوانندگان گرامی مقاله ی "دیدگاه قرآن در مورد زنان" را که در همین وبلاگ نوشته شده را مطالعه فرمائید تا ملاحظه نمائید که شریعت اسلام به عنوان یک دین جهانی چگونه به حقوق وکرامت یک زن مسلمان ارزش وافی را قائل گردیده است.
بنابراین صیغه – متعه ( لذت جویی جنسی، ازدواج موقت، فحشای مذهبی) ناقض و متلاشی کننده خانواده و پایمال کننده حق زناشویی زنان و نماد واقعی فساد اجتماعی و مولد اطفال مجهول و مظلوم و میدان شکار بیوه زنان ولگرد و هرزه توسط مردان هوسباز و در تضاد با دین توحیدی و عزتبخش اسلام است . این عمل در رابطه با مردان یک اقدام صرفاَ جنسی و هوسبازانه و در رابطه با زنان یک تن فروشی و بردگی جنسی می باشد ، بنابراین صیغه عملی پست و ضد ارزشی و نافی عزت و کرامت انسان مسلمان است.
والسلام – عبدالرحمن حنیف
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر