۱۳۸۹/۰۳/۲۶

بردگان شیطان

بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن مبین به ما می آموزد که نقش اصلی شیطان دراِغوای " فریب " انسانها و سوق دادن آنها بسوی جهنم" تزیین" است " تزیین " در معنای لغوی یعنی آراستن ، یعنی بر پلید جامۀ نیکو پوشاندن است و این همان بدبختی است که بردگان شیطان و هوس پرستان را دربرمیگیرد و وموجبات سقوط ، انحطاط و سرنگونی انسان گردیده و آخرالامر نصیبی جز آتش دوزخ نخواهد داشت.
* اعلان برائت شیطان از انسان:
سوره حشر آیه 16
كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾ چون حكايت‏شيطان كه به انسان گفت كافر شو و چون [وى] كافر شد گفت من از تو بيزارم زيرا من از خدا پروردگار جهانيان مى‏ترسم (۱۶)
سوره ابراهیم آیات 21-22 وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَآ أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ ﴿۲۱﴾وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۲﴾ و همگى در برابر خدا ظاهر مى‏شوند پس ناتوانان به گردنكشان مى‏گويند ما پيروان شما بوديم آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور مى‏كنيد مى‏گويند اگر خدا ما را هدايت كرده بود قطعاً شما را هدايت مى‏كرديم چه بى‏تابى كنيم چه صبر نماييم براى ما يكسان است ما را راه گريزى نيست (۲۱)و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مى‏گويد در حقيقت‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مى‏دانستيد كافرم آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت (۲۲)
سوره انفال آیه 48
وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۴۸﴾ و [ياد كن] هنگامى را كه شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست و گفت امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نخواهد شد و من پناه شما هستم پس هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند [شيطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بيزارم من چيزى را مى‏بينم كه شما نمى‏بينيد من از خدا بيمناكم و خدا سخت‏كيفر است (۴۸)
* پیروان خط شیطان ، مهمانان جهنم اند:
سوره لقمان آیه 21
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۲۱﴾ و چون به آنان گفته شود آنچه را كه خدا نازل كرده پيروى كنيد مى‏گويند [نه] بلكه آنچه كه پدرانمان را بر آن يافته‏ايم پيروى مى‏كنيم آيا هر چند شيطان آنان را به سوى عذاب سوزان فرا خواند (۲۱)
سوره نساء آیه 119
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا ﴿۱۱۹﴾ و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى‏كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى‏كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را سرپرست[خدا] گيرد قطعاً دستخوش زيان آشكارى شده است (۱۱۹)
* پیروان شیطان همان پیروان هوای نفسند:
سوره انعام آیه 43
فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾ پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد تضرع نكردند ولى [حقيقت اين است كه] دلهايشان سخت‏شده و شيطان آنچه را انجام مى‏دادند برايشان آراسته است (۴۳)
سوره مریم آیه 44
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾( ابراهیم گفت): ای پدر شيطان را عبادت نکن كه شيطان [خداى] رحمان را عصيانگر است (۴۴)
سوره نور آیه 21
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۱﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد پاى از پى گامهاى شيطان منهيد و هر كس پاى بر جاى گامهاى شيطان نهد [بداند كه] او به زشتكارى و ناپسند وامى‏دارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد ولى [اين] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند و خدا[ست كه] شنواى داناست (۲۱)
* شیطان اعمال پلید را در برابر چشمان انسان زیبا جلوه میدهد:
سوره نمل آیه 24
وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾ او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى‏كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)
* هوس پرستان به جای الله ، شیطان را سرپرست خویش قرار میدهند:
سوره انعام آیه 121
وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد چرا كه آن قطعاً نافرمانى است و در خفا ‏شيطانها به سرپرستان خود وسوسه مى‏كنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعاً شما هم مشركيد (۱۲۱)
سوره اعراف آیه 30
فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿۳۰﴾ [در حالى كه] گروهى را هدايت نموده و گروهى گمراهى بر آنان ثابت‏شده است زيرا آنان شياطين را به جاى خدا سرپرستان [خود] گرفته‏اند و مى‏پندارند كه راه‏يافتگانند (۳۰)
* شیطان به الله رب العالمین قسم یاد میکند که فرزندان آدم را « اِغوا » خواهم کرد و اعمالشان را در چشمانشان خواهم آراست و در این میان تنها توانایی « مُخلصان » را ندارم:
سوره حجر آیات 26 – 43
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿۲۶﴾ وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿۲۸﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾ فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۱﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۲﴾قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿۳۳﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۳۴﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۳۵﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿۳۷﴾ إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾ قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹﴾ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾ قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾ و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم (۲۶)و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى‏دود خلق كرديم (۲۷)و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد (۲۸)پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد (۲۹)پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند (۳۰)جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده‏كنندگان باشد (۳۱)فرمود اى ابليس تو را چه شده است كه با سجده‏كنندگان نيستى (۳۲) گفت من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريده‏اى سجده كنم (۳۳)فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو رانده‏شده‏اى (۳۴)و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (۳۵)گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده (۳۶)فرمود تو از مهلت ‏يافتگانى (۳۷)تا روز [و] وقت معلوم (۳۸)گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (۴۰)فرمود اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى‏شود] (۴۱)در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند (۴۲)و قطعاً وعده‏گاه همه آنان دوزخ است (۴۳)
باری با اعتصام به خط الله رب العالمین و تبعیت از دستورات حق تعالی است که میتوان از فریفتگی گریخت و در خیل پاکان و خالصان درآمد
شیطان با «تزیین » و اِغوای آدمیان ، خوب را بد و بد را خوب جلوه می دهد.
آیه ذیل مؤید استنباط فوق است:
سوره کهف آیات 103- 105
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا ﴿۱۰۳﴾الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿۱۰۴﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ﴿۱۰۵﴾ بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم (۱۰۳)[آنان] كسانى‏اند كه كوشش‏شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‏پندارند كه كار خوب انجام مى‏دهند (۱۰۴)[آرى] آنان كسانى‏اند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند در نتيجه اعمالشان تباه گرديد و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم نهاد (۱۰۵)
اینان کسانی هستند که نشانه های ربوبی را نمی بینند و تقلیدواراز خود راضی اند ، اینان همان کسان اند که آیات پروردگار و دیدار او را منکرند و همینان اند که طعمۀ آتش دوزخ و هیزم جهنم اند.
سوره بقره آیه 10
فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۱۰﴾ در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت (۱۰)
* فراموشی حق، موجب فراموشی « خود » خواهد بود:
سوره حشر آیه 19
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۹﴾ چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند (۱۹)
* فریفتگان شیطان به زندگانی دنیا و زینت آن راضی شده اند:
سوره هود آیات 15-24
مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ ﴿۱۵﴾ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أُوْلَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۸﴾الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۹﴾ أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ ﴿۲۰﴾ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿۲۱﴾لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ ﴿۲۲﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۳﴾ مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾ كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مى‏دهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد (۱۵) اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا كرده‏اند به هدر رفته و آنچه انجام مى‏داده‏اند باطل گرديده است (۱۶)آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از [خويشان] او پيرو آن است و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‏بافد] آنان [كه در جستجوى حقيقت‏اند] به آن مى‏گروند و هر كس از گروه‏هاى [مخالف] به آن كفر ورزد آتش وعده‏گاه اوست پس در آن ترديد مكن كه آن حق است [و] از جانب پروردگارت [آمده است] ولى بيشتر مردم باور نمى‏كنند (۱۷)چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بندد آنان بر پروردگارشان دروغ عرضه مى‏شوند و گواهان خواهند گفت اينان بودند كه بر پروردگارشان دروغ بستند هان لعنت‏خدا بر ستمگران باد (۱۸)همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مى‏دارند و آن را كج مى‏شمارند و خود آخرت را باور ندارند (۱۹) آنان در زمين درمانده‏كنندگان [خدا] نيستند و جز خدا دوستانى براى آنان نيست عذاب براى آنان دو چندان مى‏شود آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را] نمى‏ديدند (۲۰) اينانند كه به خويشتن زيان زده و آنچه را به دروغ برساخته بودند از دست داده‏اند (۲۱) شك نيست كه آنان در آخرت زيانكارترند (۲۲)بى‏گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و [با فروتنى] به سوى پروردگارشان آرام يافتند آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود (۲۳) مثل اين دو گروه چون نابينا و كر [در مقايسه] با بينا و شنواست آيا در مثل يكسانند پس آيا پند نمى‏گيريد (۲۴)
قرآن به به ما تعلیم میدهد که پیروی از « هوای نفسانی » است که شخص را چنین می کند و پیروی از هوای نفس است که رفتار پلیدش در چشم او آرایش می یابد:
سوره محمد آیه 14
أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ﴿۱۴﴾محمد: آيا كسى كه بر حجتى از جانب پروردگار خويش است چون كسى است كه بدى كردارش براى او زيبا جلوه داده شده و هوسهاى خود را پيروى كرده‏اند (۱۴)
پیداست که همه مشمول این « زین » و زیان نیستند بلکه تنها هوس پرستان و بی بصیرتان اند که این سان بردۀ شیطان نفس اند. بعلاوه
کسی که از معبود خویش بیّنه ای دریافت کند، هموست که از « تزیین » مصون خواهد ماند و نیز قابل توجه است که بدی و خوبی است که بدست شیطان تزیین می یابد و معکوس جلوه می کند.
سوره قصص آیه 50
فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾ پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى مى‏كنند و كيست گمراه‏تر از آنكه بى‏راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند بى‏ترديد خدا مردم ستمگر را راهنمايى نمى‏كند (۵۰)
قرب الهی و نیکبختی جاودانه از آن کسانی است که قدرت پرست و فساد جو نیستند:
سوره قصص آیه 83
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾ آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏دهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند و فرجام [خوش] از آن پرهيزگاران است (۸۳)
سوره اعراف آیات 175-176
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾ و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵)و اگر مى‏خواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مى‏برديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله‏ور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند (۱۷۶)
سوره کهف آیه 28
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿۲۸﴾ و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] خشنودى او را مى‏خواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديده‏ات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته‏ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده‏روى است اطاعت مكن (۲۸)
سوره طه آیات 9 - 16
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿۱۰﴾ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى ﴿۱۱﴾إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ﴿۱۳﴾ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾ إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾ و آيا خبر موسى به تو رسيد (۹)هنگامى كه آتشى ديد پس به خانواده خود گفت درنگ كنيد زيرا من آتشى ديدم اميد كه پاره‏اى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه [خود را باز] يابم (۱۰)پس چون بدان رسيد ندا داده شد كه اى موسى (۱۱)اين منم پروردگار تو پاى‏پوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى (۱۲)و من تو را برگزيده‏ام پس بدانچه وحى مى‏شود گوش فرا ده (۱۳)منم من خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار (۱۴) در حقيقت قيامت فرارسنده است مى‏خواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به [موجب] آنچه مى‏كوشد جزا يابد (۱۵) پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است تو را از [ايمان به] آن باز دارد كه هلاك خواهى شد (۱۶)
سوره فرقان آیات 41- 43
وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿۴۱﴾ إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿۴۳﴾ و چون تو را ببينند جز به ريشخندت نگيرند [كه] آيا اين همان كسى است كه خدا او را به رسالت فرستاده است (۴۱)چيزى نمانده بود كه ما را از خدايانمان اگر بر آن ايستادگى نمى‏كرديم منحرف كند و هنگامى كه عذاب را مى‏بينند به زودى خواهند دانست چه كسى گمراه‏تر است (۴۲)آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى آيا [مى‏توانى] ضامن او باشى (۴۳)
سوره جاثیه آیه 23
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾ پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده‏اش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت‏خواهد كرد آيا پند نمى‏گيريد (۲۳)
سوره مائده آیه 77
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ ﴿۷۷﴾ بگو اى اهل كتاب در دين خود بناحق گزافه‏گويى نكنيد و از پى هوسهاى گروهى كه پيش از اين گمراه گشتند و بسيارى [از مردم] را گمراه كردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نرويد (۷۷)
سوره انعام آیه 150
قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شَهِدُواْ فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱۵۰﴾ بگو گواهان خود را كه گواهى مى‏دهند به اينكه خدا اينها را حرام كرده بياوريد پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده و هوسهاى كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند و [معبودان دروغين را] با پروردگارشان همتا قرار مى‏دهند پيروى مكن (۱۵۰)
سوره جاثیه آیات 16- 18
وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾ وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۷﴾ ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸﴾ و به يقين فرزندان اسرائيل را كتاب [تورات] و حكم و پيامبرى داديم و از چيزهاى پاكيزه روزيشان كرديم و آنان را بر مردم روزگار برترى داديم (۱۶)و دلايل روشنى در امر [دين] به آنان عطا كرديم و جز بعد از آنكه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روى رشك و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كردند داورى خواهد كرد (۱۷) سپس تو را در طريقه آيينى [كه ناشى] از امر [خداست] نهاديم پس آن را پيروى كن و هوسهاى كسانى را كه نمى‏دانند پيروى مكن (۱۸)
سوره انعام آیات 56- 57
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾ قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿۵۷﴾ بگو من نهى شده‏ام كه كسانى را كه شما غير از خدا مى‏خوانيد بپرستم بگو من از هوسهاى شما پيروى نمى‏كنم و گر نه گمراه شوم و از راه‏يافتگان نباشم (۵۶)بگو من از جانب پروردگارم دليل آشكارى [همراه] دارم و[لى] شما آن را دروغ پنداشتيد [و] آنچه را به شتاب خواستار آنيد در اختيار من نيست فرمان جز به دست‏خدا نيست كه حق را بيان مى‏كند و او بهترين داوران است (۵۷)
سوره بقره آیه 120
وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿۱۲۰﴾ و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمى‏شوند مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى بگو در حقيقت تنها هدايت‏خداست كه هدايت [واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا سرور و ياورى نخواهى داشت (۱۲۰)
سوره بقره آیه 145
وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًَا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۴۵﴾ و اگر هر گونه معجزه‏اى براى اهل كتاب بياورى [باز] قبله تو را پيروى نمى‏كنند و تو [نيز] پيرو قبله آنان نيستى و خود آنان پيرو قبله يكديگر نيستند و پس از علمى كه تو را [حاصل] آمده اگر از هوسهاى ايشان پيروى كنى در آن صورت جدا از ستمكاران خواهى بود (۱۴۵)
سوره مائده آیات 48- 49
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾ و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم و اگر خدا مى‏خواست‏شما را يك امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸) و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان برحذر باش مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند پس اگر پشت كردند بدان كه خدا مى‏خواهد آنان را فقط به [سزاى] پاره‏اى از گناهانشان برساند و در حقيقت بسيارى از مردم نافرمانند (۴۹)
سوره رعد آیه 37
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ ﴿۳۷﴾ و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا هيچ سرپرست و حمايتگرى نخواهى داشت (۳۷)
سوره مؤمنون آیه 71
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ ﴿۷۱﴾ و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مى‏كرد قطعا آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‏شد [نه] بلكه يادنامه‏شان را به آنان داده‏ايم ولى آنها از [پيروى] يادنامه خود رويگردانند (۷۱)
سوره روم آیه 29
بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَن يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿۲۹﴾ نه [اين چنين نيست] بلكه كسانى كه ستم كرده‏اند بدون هيچ گونه دانشى هوسهاى خود را پيروى كرده‏اند پس آن كس را كه خدا گمراه كرده چه كسى هدايت مى‏كند و براى آنان ياورانى نخواهد بود (۲۹)
سوره شوری آیه 15
فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾ بنابراين به دعوت پرداز و همان گونه كه مامورى ايستادگى كن و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مامور شدم كه ميان شما عدالت كنم خدا پروردگار ما و پروردگار شماست اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست ميان ما و شما خصومتى نيست‏خدا ميان ما را جمع مى‏كند و فرجام به سوى اوست (۱۵)
سوره محمد آیه 14
أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ﴿۱۴﴾ آيا كسى كه بر حجتى از جانب پروردگار خويش است چون كسى است كه بدى كردارش براى او زيبا جلوه داده شده و هوسهاى خود را پيروى كرده‏اند (۱۴)
سوره محمد آیه 16
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ﴿۱۶﴾ و از ميان [منافقان] كسانى‏اند كه [در ظاهر] به [سخنان] تو گوش مى‏دهند ولى چون از نزد تو بيرون مى‏روند به دانش يافتگان مى‏گويند هم اكنون چه گفت اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى كرده‏اند (۱۶)
سوره انعام آیه 119
وَمَا لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿۱۱۹﴾ و شما را چه شده است كه از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمى‏خوريد با اينكه [خدا] آنچه را بر شما حرام كرده جز آنچه بدان ناچار شده‏ايد براى شما به تفصيل بيان نموده است و به راستى بسيارى [از مردم ديگران را] از روى نادانى با هوسهاى خود گمراه مى‏كنند آرى پروردگار تو به [حال] تجاوزكاران داناتر است (۱۱۹)
سوره نساء آیه 135
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقَيرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۳۵﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق] عدول كنيد و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد قطعا خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است (۱۳۵)
سوره ص آیه 26
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾ اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت (۲۶)
سوره نجم آیات 3-4
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿۴﴾ و از سر هوس سخن نمى‏گويد (۳)اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست (۴)
سوره النازعات آیات 40-41
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿۴۰﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿۴۱﴾ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت (۴۰)پس جايگاه او همان بهشت است (۴۱)
سوره نجم آیه 23
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾ جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كرده‏ايد [و] خدا بر [حقانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمى‏كنند با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است (۲۳)
سوره بقره آیه 87
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿۸۷﴾ همانا به موسى كتاب [تورات] را داديم و پس از او پيامبرانى را پشت‏سر هم فرستاديم و عيسى پسر مريم را معجزه‏هاى آشكار بخشيديم و او را با روح القدس تاييد كرديم پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد كبر ورزيديد گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد (۸۷)
سوره مائده آیه 70
لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُواْ وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ ﴿۷۰﴾ ما از فرزندان اسرائيل سخت پيمان گرفتيم و به سويشان پيامبرانى روانه كرديم هر بار پيامبرى چيزى بر خلاف دلخواهشان برايشان آورد گروهى را تكذيب مى‏كردند و گروهى را مى‏كشتند (۷۰)
سوره انعام آیه 71
قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾ بگو آيا به جاى خدا چيزى را بخوانيم كه نه سودى به ما مى‏رساند و نه زيانى و آيا پس از اينكه خدا ما را هدايت كرده از عقيده خود بازگرديم مانند كسى كه شيطانها او را در بيابان از راه به در برده‏اند و حيران [بر جاى مانده] است براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت مى‏خوانند كه به سوى ما بيا بگو هدايت‏خداست كه هدايت [واقعى] است و دستور يافته‏ايم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم (۷۱)
آری خودتان را از دام مذهب گرائی نجات دهید و حُب و بغض را محور نکنید، اندیشه مذهبی را کنار بگذارید و فقط تابع فرامین و دستورات مولا و سرپرست خویش الله رب العالمین باشید و به عدالت و تقوا اندیشه کنید. فلاح و رستگاری این است ، برای الله شهادت دهید، قسط برپا دارید- به مصالح گروهی و دنیوی نیندیشید، افراد را از این دیدگاه داوری مکنید، هیچ چیز را به جای الله قرار ندهید که این آغاز شرک است.
سوره مائده آیه 8
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت‏شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است (۸) منافقان و شیطان پرستان امروز اَعدای رحمان و اِخوان شیطان اند.
سوره کهف آیه 50
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿۵۰﴾ و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [با اين حال] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى‏گيريد و حال آنكه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند (۵۰)
سوره منافقون آیه 4
وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۴﴾ و چون آنان را ببينى هيكلهايشان تو را به تعجب وا مى‏دارد و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مى‏دهى گويى آنان شمعك‏هايى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند] هر فريادى را به زيان خويش مى‏پندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهيز خدا بكشدشان تا كجا [از حقيقت] انحراف يافته‏اند (۴)
وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
والسلام – عبدالرحمن حنیف

۱۳۸۹/۰۳/۲۳

اصلاحگران دینی

بسم الله الرحمن الرحیم
وقتي كه بحث اصلاح‌گري دين مطرح شد برخي جريان‌هاي فكري و عقیدتی نيز با هدف اصلاح در امور ديني به فعاليت‌ مشغول شدند. اين عده كه با طرح شعار بازگشت به قرآن و نفی احادیث ، روایات و تاریخ مجعول سرلوحه فعالیتهای خویش را آغاز کرده بودند ، هدفشان روشنگری قرآنی و اصلاح آراء و عقاید مذهبیون میباشد چرا که بر این باورند جامعۀ مسلمین بواسطۀ متروک و مهجور گذاشتن قرآن (موثق ترین مدرک و سند اسلام) به یک مُشت مُوهومات و خرافاتی دست آخته اند که ساخته و پرداخته جعالین ضالین و دجالین مُضلین است. اين مقاله درآمدي كوتاه بر چگونگي حضور اين جريان در عرصه اجتماعي ، فرهنگي و عقیدتی ايران است.
جريان‌‌هاي تجديدنظر‌طلب در اسلام، همواره دعوي اصلاح‌گري در دين داشته و دارند. به اعتقاد برخي كارشناسان در آغاز، اين حركت با هدف مبارزه با خرافات شكل گرفت و در زمان رضاخان نيز با توجه به اين‌كه با مذهب‌گرايي مخالفت مي‌شد، اين جريان فرصت رشد و نمو يافت.
اين جريان همواره با فراز و فرودهايي همراه بوده است‌‌. بسياري از مصلحان ديني نظير آيت‌الله طالقاني و دكتر علي شريعتي و سید احمد کسروی تبریزی (نویسندۀ کتاب شیعیگری – بهائیگری و صوفیگری) نيز از مدافعان اين حركت بوده و گاه خود مصدر حركت‌هاي خوبي در اين جريان بودند.
در اين جريان، بازگشت به قرآن، عنواني است كه تمامي پيشگامان نوگراي جنبش اسلامي معاصر به نوعي از آن ياد كرده و آن را يكي از محورهاي مهم اصلاح‌طلبي خود قرار داده‌اند. زماني كه در اواخر سده سيزدهم هجري (نوزدهم ميلادي)، مسلمانان در رويارويي با غرب و استعمار اروپايي قرار گرفتند و موجوديت خود را در خطر ديدند، گروهي از رهبران فكري و سياسي مسلمانان به چاره‌انديشي پرداخته و كوشيدند از يك طرف جلوي سلطه‌گري‌ها و دست‌اندازي‌هاي مداوم استعمارگران را بگيرند و از طرف ديگر مسلمانان را به بيداري فكري و سياسي و اجتماعي فرابخوانند و از اين طريق هويت گمشده يا ضعيف شده اسلامي را احيا كنند و مسلمانان را به مقاومت و در نهايت احياي مجدد مجد و عظمت ديرين وادارند. براي تحقق اين آرمان بلند، شعارها، شيوه‌ها و تدابير نظري و عملي فراوان و متفاوتي اتخاذ شد كه بسياري از آنها به مقتضيات شرايط و نيازهاي اقليمي، تاريخي، فرهنگي و سياسي روز بستگي داشت. يكي از همين شعارهاي اساسي و محوري، «بازگشت به قرآن»‌ نام داشت كه در ارتباط مستقيم با شعار جنبش اسلامي بازگشت به اسلام بود.
در واقع در پي طرح ايده بازگشت به اسلام اين پرسش مطرح شد كه چگونه اين امر مي‌تواند به وقوع بپيوندد و در پي آن انديشه «بازگشت به قرآن» به‌عنوان پاسخ عنوان شد. از اين رو در پاسخ چه بايد كرد و حتي درباره ماهيت بازگشت به اسلام و چگونگي اجرا و تحقق آن نعماني، سرسيد احمدخان، مولانا محمدعلي، ابوالكلام آزاد و نظير اينها نيز قرآن را كم و بيش به‌عنوان محور اصلاح‌طلبي و متن آموزشي حركت نوين اسلامي قرار دادند. به همين دليل تمامي آنان كوشيدند آگاهي‌هاي تازه و رويكردهاي تفسيري نوين از قرآن پديد آورند و خود نيز تفاسير نوگرايانه‌اي از تمام قرآن يا سوره‌ها يا حتي آياتي از قرآن بنگارند. بعدها مصلح و نوانديش مسلمان اقبال لاهوري در شبه قاره هند، قرآن را بنياد تجديد بناي انديشه اسلامي خود قرار داد و كوشيد با «متد شناخت قرآني» به باز سازي فهم اسلام ياري رساند. ابيات زير از اقبال، اهميت و نقش قرآن را در نظر او آشكار مي‌كند:
نقش قرآن تا كه در عالم نشست
نقشه‌‌هاي پاپ و كاهن را شكست
باز گويم آن چه در دل مضمر است
اين كتابي نيست، چيز ديگر است
در مصر و به‌طور كلي در تمامي آفريقا و كشورهاي عربي كساني چون شيخ محمد عبده، رشيد رضا، حسن البنا، سيد قطب، عبدالحميد بن باديس، بشير ابراهيمي، مالك بن نبي و ديگران، انديشه بازگشت به قرآن را در اشكال مختلف ادامه دادند و همين شعار را پي گرفتند.
به‌عبارت كلي‌تر پديده بازگشت به قرآن پاسخي به يك پرسش اجتماعي ـ سياسي بود. در اواخر قرن 13 و اوايل قرن 14 مسلمانان متوجه شدند كه نسبت به ملت‌‌هاي ديگر عقب افتاده هستند و سيادت نخستين را از كف داده‌اند كه بلافاصله سوال «چه بايد كرد؟» مطرح شد. در ايران نيز اين سوال مورد توجه قرار گرفت. در پاسخ به سوال چه بايد كرد؟ شماري از مصلحان گفتند كه پاسخ مسأله در بازگشت به قرآن است. لذا اين شعار، انگيزه و خاستگاه اجتماعي داشت و به عبارتي ديگر بازگشت به قرآن، سخن و شعار مفسران و حوزه‌‌هاي علميه يا نهادهاي علمي و دانشگاهي و محافل قرآني نبود، بلكه شعاري بود كه از سوي كساني مطرح شد كه متوجه شدند جهان اسلام عقب افتاده و چاره امر نيز بازگشت به قرآن است.
دگرانديشي ديني در تشيع
دگرانديشي مذهبي در حوزه شيعي از شاخه‌هاي مختلفي برخوردار است و نمي‌توان با يك داوري مشخص و يكسان در مورد همه شاخه‌‌هاي آن ارزيابي مشتركي داشت.
برخي از آنان خود را شيعه مي‌ناميدند و تفاوت سلوك و منش عبادي خود با برخي از احكام و فروعات مذهبي مرسوم و متداول در ميان شيعيان را صرفاً ناشي از اختلافات فقهي عنوان مي‌كردند.
گروهي ديگر به طور كلي از شيعه يا سني ناميدن خود اعلام برائت كرده و يادآور مي‌شدند كه در زمان رسول‌خدا(ص) اثري از تقسيم‌بندي مسلمانان به صورت شيعه و سني نبود و ايجاد فرق‌ مختلف اسلامي ناشي از بروز انحراف از افكار و عقايد ديني است.
بعضي از سردمداران جريان‌هاي تجديدنظر طلب نيز تشيع را بدعتي ساخته و پرداخته يهود دانسته و اعلام كردند كه شيعه‌گري مذهبي خودبنياد بوده و با هدف ايجاد اختلاف بين مسلمانان پديد آمده است. گروه اخير در عرصه فروعات مذهبي بيش از دو گروه ديگر با پيروان مكتب سنت و جماعت اعلام هماهنگي و همرنگي مي‌كند.
سخن مشترك افراد اين جريان كه خود را به عنوان پيشگامان تحول‌طلب حركت اسلامي مي‌دانند، بحث بازگشت به قرآن است.
به اعتقاد اين عده طرح بازگشت به قرآن با اين هدف ارائه مي‌شود كه تنها سند وحياني و تحريف ناشده و مقبول تمام مسلمانان قرآن است و اين متن مقدس، محور دين‌شناسي است و بنابراين از آغاز مبنا و معيار جهان‌بيني، عقايد، ارزش‌ها، احكام و شعائر بنيادين اسلامي بوده و اكنون نيز بايد باشد. در واقع به گمان طراحان شعار بازگشت به قرآن، «حبل‌الله» و «حبل‌المتين» استوار آگاهي و وحدت و جنبش اخلاقي و اجتماعي قرآن است و با بازخواني نقادانه تاريخ اسلام و با تكيه بر مباني قطعي قرآن و وحي مي‌توان از خرافه‌ها و باورهاي انحرافي و منسوب به دين رها شد و خيزش فرهنگي و اجتماعي با بركت صدر اسلام و عصر نبوي را بار ديگر تجديد كرد.
آنان معتقدند دوري از قرآن و فهم نادرست دين و آموزه‌هاي قرآني سبب انحطاط و عقب‌ماندگي جوامع اسلامي شده است. از اين‌رو عزت دوباره مسلمانان از همانجا آغاز مي‌شود كه در صدر اسلام و در عصر نبوي شروع شده و و آن هم فهم درست وحي و عمل درست و خالصانه به پيام قرآن و توجه به جامعيت اسلامي و قرآن است.
از سوي ديگر اين جريان معتقد است در دين اسلام خرافات زيادي نفوذ پيدا كرده كه علت اين امر بي‌دقتي در نقل حديث و روايت بدون توجه به راستي و درستي آن است كه تحت عنوان سنت وارد مفاهيم و معارف اسلامي شده. بنابراين تنها راه‌ چاره پناه بردن به قرآن و قرار دادن اين كتاب آسماني به‌عنوان دستورالعمل زندگي است.
در اين زمينه بين اين گروه و وهابيون (نوحنبلی ها – شاخه ای از اهل سنت و جماعت) مستقر در عربستان مشابهت‌هاي فراواني يافت مي‌شود. البته اين گروه در بيان وجوه افتراق خود با وهابيون به پاره‌اي از اختلافات در برخي فروعات مذهب از جمله نحوه خواندن نماز، اشاره مي‌كنند.
ريشه اين جريان فكري و مذهبي به دوران قاجاريه باز مي‌گردد. در آن ايام با توجه به هجوم بيگانگان و استعمار، غارت منابع كشورهاي مسلمان توسط ابرقدرت‌ها و وجود تفرقه و عدم يكپارچگي در ميان ملت‌هاي مسلمان، كم‌كم اين ذهنيت در ميان برخي از نيروهاي شيعي دگرانديش و نوگرا به‌وجود آمد كه علت اصلي بدبختي و سياه‌روزي جامعه اسلامي نداشتن وحدت است كه عامل اصلي اين تفرقه‌ها و وجود اختلافات مذهبي و فرقه‌اي است.
بنابراين برخي روحانيون نوانديش حوزه‌هاي علميه‌ به زعم خود، براي ايجاد فضايي تفاهم‌آميز به فكر انتشار افكار و آثاري افتادند تا زمينه وحدت و اتحاد بين مسلمانان را فراهم كنند.
در رأس اين افراد شيخ‌اسدالله خرقاني بود كه به اين كار اقدام كرد و آثاري از خود به جاي گذاشت. اين راه توسط نويسندگان و پژوهندگان ديگر نيز ادامه پيدا كرد.
افرادي نظير شريعت سنگلجي، حيدرعلي قلمداران، حيدر جلالي قوچاني، يوسف شعار، ابوالفضل برقعي، صادق تقوي و... و در نهايت سيدمصطفي حسيني طباطبايي از جمله ادامه‌دهندگان اصلاحگری دینی با شعار "بازگشت به قرآن" و "نفی اباطیل و خزعبلات مذهبی" در ایران بودند و آثار و كتب متعددي را براي اثبات نظرات خود نگاشتند.
به طور كلي براي شناخت هرچه بهتر سير تحول و تطور اين جريان فكري مي‌توان آن را به 3 نسل تقسيم كرد.
نسل اول
نسل اول پيشگامان اين حركت در ابتداي مشروطه در ايران بروز و ظهور كردند. علت اصلي حركت اين عده در آغاز يافتن راهي براي ايجاد وحدت ميان گروه‌هاي مسلمان و بازيابي عظمت و شكوه گذشته تمدن اسلامي و ايستادگي در مقابل استيلا و استعمار غربي بود. به عبارت ديگر مي‌توان انگيزه‌اصلي پيشگامان نوانديشي ديني را سياسي دانست.
افرادي نظير سيد اسدالله خرقاني، شيخ محمد خالصي‌‌زاده و شريعت سنگلجي در زمره چهره‌هاي شاخص در ميان نسل اول نوانديشي ديني بودند.
نسل دوم
در ميان نسل دوم اين جريان فكري، افرادي ظهور كردند كه از ناميدن خود به عنوان يك شيعه به صورت مصطلح فقهي پرهيز مي‌كردند. در واقع نسل دوم بيش از آن كه دعوي سياسي براي برقراري وحدت ميان گروه‌هاي مسلمان و فرقه‌هاي اسلامي داشته باشند، بر نگاه مذهبي و فقهي تاكيد مي‌كردند و قائل به اين مساله بودند كه بايد يك مسلمان تكليف خود را با خرافات و برخي عقايد كه به اعتقاد آنان ظواهر زايد ديني بود‌،مشخص كند.
به عبارت ديگر نوانديشان ديني نسل دوم به مباحثي چون كفر و ايمان تكيه اساسي داشتند و اعلام كردند كه راه اصلي براي رسيدن به وحدت اسلامي زدودن ظواهر كفر و شرك در اصول اعتقادي فرق شيعه و سني است و از اين رهگذر برخي از آنان نسبت‌هايي چون مشرك و كافر به شيعيان و سنيان دادند.
به طور مشخص حرف اصلي نسل دومي‌ها اين بود كه ما نه شيعه هستيم و نه سني بلكه همان‌طور كه در آغازين روزهاي اسلام سخني از شيعه و سني نبود و در دوران پيامبر، گروندگان به دين مبين اسلام را مسلم مي‌خواندند ما نيز صرفاً خود را مسلمان نام مي‌نهيم. البته بايد در نظر داشت كه اين عقيده، سخن رسمي و مشترك همه دگر انديشان نسل دوم نبود.
افرادي چون حيدرعلي قلمداران، ابوالفضل برقعي، صادق تقوي، اسماعيل آل‌اسحاق و سيد مصطفي حسيني طباطبايي از جمله چهره‌هاي شاخص نسل دوم هستند.
نسل سوم
نسل سوم جريان فكري دگر انديشي ديني را تنها بايد پيروان و هواداران اين جريان برشمرد كه عمدتاً در بخش‌هاي اجرايي و ستادي مشغول فعاليت بودند. در ميان اين نسل برخي از افراد مثل سيد محمد حسين حسيني ورجاني و جلال جلالي قوچاني اگر چه از تحصيلات بالاي حوزوي برخوردار بودند و دستي در نگارش و تاليف داشتند، اما بيشتر آثارشان مويد نظرات پيشينيانشان بود و حرف نو و تازه‌اي را ارائه نكردند. ديگر افراد اين مجموعه نيز صرفاً تحت تاثير افكار و عقايد برقعي، قلمداران، تقوي و طباطبايي قرار داشتند و عمده فعاليت آنها نيز به چاپ و نشر آثار پيشگامان نوانديشي و فراهم آوردن شرايط لازم براي برگزاري نماز جمعه و... ختم مي‌شد.
از چهره‌هاي شاخص اين نسل مي‌توان به مهدي قاسميان، محمد تقي محمدي خجسته، سيد جلال جلالي، محمد تقي حسيني ورجاني و هواداران سيد صادق تقوي اشاره كرد.
هويت‌يابي
ابتدا چهره‌هاي اين جريان به صورت تك نگاري و اقامه نظرات شخصي به تبليغ مي‌پرداختند، اما در گذر زمان و با نزديك شدن اعضاي اين جريان به يكديگر بويژه در نسل دوم و سوم، كم كم در پي ارتباطات گسترده و برگزاري نشست‌هاي متعدد و پيدا كردن ياران و پيروان همسو، قامت يك تشكيلات را پيدا كردند.
اين جريان به نام‌هاي گوناگون ناميده مي‌شود. آنها خود و پيشينيانشان را به نام‌هايي چون مسلم، موحدون، قرآنيان و نظير اينها مي‌نامند. در ميان مخالفان اين جريان فكري نيز عناويني چون وهابي‌ها يا شيعيان وهابي براي شناسايي آنان به كار گرفته مي‌شود.
والسلام – گردآورنده : عبدالرحمن حنیف

جستجوی این وبلاگ

عبدالرحمن حنيف