۱۳۸۹/۰۲/۰۷

اسلام یک دین سیاسی و جهانی است

بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام یک دين سیاسی و جهاني است
بحث از حكومت، سياست و مباني ادارة جامعه، از دير باز مورد توجه جامعه بشري بوده است
دين اسلام نيز به مثابه يك نظام و برنامة كامل و فراگير كه در همه زمينه ها داراي اهداف ، مقاصد،راهكارها و رويكردهاي خاص خود است، در زمينة سياست و حكومتداري نيز جهتگيري خاصي دارد. در ديدگاه توحيدي تنها راه سعادت ، برنامه و راهي است كه بسمت بي نهايت كشيده شده و به كمال مطلق منتهي ميگردد، حركت و برنامه اي كه به قرب حق منجر نگردد، حركتي در بيراهه و مسير قهقرائي و نابودي است هدف از خلقت انسانها عبادت حق تعالي است و اين عبوديت بايستي با اخلاص توأم بوده و هدف غائي رسولان الهي اين مهم ميباشد
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿56﴾ الذاريات :و خلق نكرديم جن و انسان را مگر عبادتم كنند
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴿5﴾ بينه: و فرمان داده نشدند مگر آنكه عبادت كنند خدا را پاك دارندگان براي او دين حق پرستان
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ ﴿36﴾ نحل: و بدرستي در هر امتي رسولي را برانگيختيم كه خدا را عبادت كنند و از طاغوت دوري گزينند
مختص بودن عبوديت به خداوند اساس عقيده اسلامي را تشكيل ميدهد ، فلذا يك انسان موحد بايستي بينش اعتقادي و ايدئولوژيكي خويش را از قرآن و از مولاي خويش" سرپرست" خود(خدا) بگيرد و لاغير" رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿286﴾ بقره : پروردگارا .... توئي سرپرست من پس ياريم فرما بر قوم حق پوشان
به وحدانيت الله اعتقاد راسخ داشته باشد- فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴿19﴾ محمد: پس بدان كه نيست خدائي جز خداي يكتا شعائر تعبدي خويش را فقط براي الله رب العالمين انجام دهد - قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿162﴾انعام : بگو همانا نماز من ، راه من، زندگي من و مرگ من براي خداست براي پروردگار جهانيان
" قانونگذار" را فقط خدا بداند - إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿40﴾يوسف: حكمي نيست مگر حكم خدا، فرمود جز او را عبادت نكنيد، اين است دين استوار - إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿57﴾ انعام: حكمي نيست مگر براي خدا، حق را مي سرائيد و او بهترين جداكنندگان است"
آري قانونگزار در ديدگاه قرآن مبين فقط خداست و او در حكم خويش هيچكس را شريك قرار نميدهد حتي رسولان الهي را- وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿26﴾كهف: و در حكم خويش هيچكس را شريك نگرداند- و رسولان الهي بايد بر اساس احكام الهي حكم كنند و لاغير - وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿49﴾ مائده: و آنكه ميان ايشان حكم كن بدآنچه خدا نازل كرد( از قرآن) و از هوسهاي آنان پيروي نكن و از ايشان بترس كه مبادا ترا از پاره اي از آنچه خدا بسوي تو نازل كرده، فريبت دهند پس اگر پُشت كردند بدان كه خداوند ميخواهد ايشان را به پاره اي از گناهانشان بگيرد
و اينكه يك مسلمان بايد فقط از برنامه الهي " قرآن " پيروي كند - اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3﴾ اعراف: و تبعيت كنيد آنچه خدا نازل كرده و از اولياء پيروي نكنيد" وبداند كه شارع مقدس دين اسلام فقط خداست و از احكام الهي كه در بطن قرآن جاري است پيروي كند نه احكام و حدود شیطانی تحت لواي حديث و سنت جعلی - أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿21﴾ شوري: آيا ايشان را شريكاني است كه شرع ميكنند براي ايشان از دين آنچه اجازه نداده بر آن خدا"
خداوند راه و برنامه خويش را كه سعادت و رستگاري بشريت را تضمين ميكند فقط در گرو پيروي از آيات و احكام و حدود الهي در قرآن دانسته است و لاغير - وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ﴿153﴾ انعام: و اينكه اين راه مستقيم من است پس پيرويش كنيد و راههاي مختلف را پيروي نكنيد كه شما را از راه او(خدا) پراكنده ميكند
پس يك انسان موحد امر خويش را به خداوند واگذار ميكند و فقط از برنامه الهي رهمنود و خط مشي ميگيرد - وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿44﴾ مؤمن(غافر): و كارم را به خدا مى‏سپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست
و فقط تسليم برنامه و قانون الهي ميگردد چرا كه تسليم برنامه غير خدا " احكام و قوانين غير الهي و بشري"به منزله ی عبوديت غير خدا يعني پرستش طاغوت است و حكم عمل به قوانين بشري كه مخالف شريعت اسلام باشد به معناي خروج از دايره توحيد و اسلاميت است - وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿44﴾مائده: و هر كس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده حق پوش است- وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿45﴾ مائده: و هر كس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده ستمگر است - وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿47﴾ مائده: و هر كس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده نافرمان است.
آري در ديدگاه توحيدي قانونگذار فقط خداست و تفويض قانونگذاري به غير خدا به عنوان نمادي از توحيد، ناقص است توحيد ناقصي كه به تعطيلي دستورات خداوند منجر شده است و اين اصل و اساس ارتداد، كفر و شرك است كه با اصل توحيد منافات دارد - فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿50﴾ قصص: پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى مى‏كنند و كيست گمراه‏تر از آنكه بى‏راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند بى‏ترديد خدا مردم ستمگر را راهنمايى نمى‏كند
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيدًا ﴿60﴾ نساء: آيا نديده‏اى كسانى را كه مى‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده‏اند [با اين همه] مى‏خواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته‏اند كه بدان كفر ورزند و[لى] شيطان مى‏خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد .
آري دين جامعي مانند اسلام كه به همه شؤون زندگي بشر پرداخته و داعيه اداره جامعه بشري را دارد نميتواند در بارة مسئله مهمي مانند " ايجاد حكومت اسلامي" حكمي نداشته باشد، فلذا در جهت تكوين اين مهم با موانعي مواجه خواهد شد ، چرا كه برنامه و جهان بيني اسلامي تضادي بنيادي با انديشه جاهلي " برنامه غير الهي" داشته و همواره با قهر و خشونت در صدد است كه نگذارد برنامه الهي تحقق يابد- وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ ﴿217﴾ بقره: پيوسته با شما جنگ مي كنند تا شما را از دينتان بازگردانند، اگر بتوانند ، البته براي تحقق اين هدف - وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ ﴿193﴾ بقره: دين همه اش براي خدا شود" مردم را به پذيرفتن عقيده ي خود مجبور نمي سازد- لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ﴿256﴾ بقره: در پذيرش دين اجباري نيست ، بلكه تنها با موانع توحيد كه پيمان شكني نموده - وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ﴿12﴾ توبه : و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند پس با پيشوايان كفر بجنگيد چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست باشد كه [از پيمان‏شكنى] باز ايستند
و آغازگر جنگ هستند مبارزه ميكند و هرگز در برابر طاغوت و برنامه غير الهي تسليم نمي شود- أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ ﴿13﴾ توبه: چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند و آنان بودند كه نخستين‏بار [جنگ را] با شما آغاز كردند نمى‏جنگيد آيا از آنان مى‏ترسيد با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد
و با كفار غير حربي كه در راه شريعت با مسلمين قتال نكرده " نيكي كرده " و " عدالت " را با آنها رفتارنمايد - لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿8﴾ ممتحنه: [اما] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏اند باز نمى‏دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى‏دارد
وبا قدرتهايي كه براي مبارزه با خدا و رسولش و مؤمنين " برنامه هاي الهي " قد علم مي كنند، پيكار نموده و با گرفتن " جزيه " از كفار حربي آنها را از نظر اقتصادي تضعيف مينمايند تا ديگر خيال لشكركشي به بلاد اسلامي را نداشته باشند
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ ﴿190﴾ بقره: و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‏جنگند بجنگيد ولى از اندازه درنگذريد زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‏دارد
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿33﴾ مائده: سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كُشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت ‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ مائده: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت‏شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است
فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً ﴿90﴾ نساء: پس اگر از شما كناره‏گيرى كردند و با شما نجنگيدند و با شما طرح صلح افكندند [ديگر] خدا براى شما راهى [براى تجاوز] بر آنان قرار نداده است
آري ما در در مكتب قرآن آموخته ايم كه انسانهاي بيگناه را نكشيم:
مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا﴿32﴾ مائده: كسي كه بكشد نفسي را به غير نفسي يا فساد در زمين پس به مانند اين است كه همگي مردم را كُشته است
بدون شك بسياري از قوانين آزاديبخش و عدالتبخش توحيدي اسلام مربوط به سياست و حكومت است و مسئوليت " اولي الامر" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴿59﴾ نساء: اي آنان كه ايمان آورديد خدا را اطاعت كنيد و رسول (پيام آور قرآن) را اطاعت كنيد و صاحبان دستوراها" فرمانداران" از خودتان را و اگر در چيزي تنازع كرديد بسوي خدا و رسولش( پيام آور قرآن) بازگردانيد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، اين بهتر است و نيكوتر در فرجام
و در اختلافات فقط حكم الله را ملاك قرار دهد:
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿10﴾ شورا: در باره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد حكمش به خدا [ارجاع مى‏گردد] چنين خدايى پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوى او بازمى‏گردم
كه از طريق انتخابات مردمي " شورا " نه انتصابات- وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ ﴿38﴾ شورا: و كارشان در ميانشان مشورت است - مجري احكام و قوانين الهي دركل زمين است و در اين راستا مرزهاي جغرافيائي و اقليمي و ناسيوناليسم معنا نداشته و هدف غائي از ايجاد حكومت اسلامي ديانت است و اسلام سياسي مجموعه اي از آموزه هاي مسلم ديني است كه از ذات اسلام انفكاك ناپذير است؛ مانند عدالت طلبي، ظلم ستيزي، صلح طلبي، مبارزه و قتال با متجاوزان به حريم مسلمين در اقصي نقاط دنيا، فقر ستيزي و…
* جهاني بودن قرآن:
يكي ديگر از ادلة جامعيت قرآن مبين، ادله اي است كه اسلامِ قرآني را دين جهاني معرفي ميكند، جهاني بودن دين اسلام به اين معناست كه تعاليم و دستورات قرآن به طبقه- گروه- جامعه و نژاد خاصي اختصاص نداشته است، خطاب قرآن به كل مردم است:
سوره انبياء آيه 107 وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿107﴾ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم (107)
سوره سبأ آيه 28
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿28﴾ و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمى‏دانند (28)
سوره اعراف آيه 158
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴿158﴾ بگو اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم (158)
سوره فرقان آيه 1
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿1﴾بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهنده‏اى باشد (1)
اسلام سياسي در يك توضيح ، مفهوم اسلام در گفتمان سياسي يا قرائت سياسي از اسلام است. در خصوص قرائت سياسي از اسلام ذكر توضيح و دسته بندي ضروري است. سه رويكرد به اسلام سياسي وجود دارد و عبارتند از:
اول: رويكرد سطحي نگرانه سكولاريسم" مدعیان جدائی دین از سیاست"
اين رويكرد بدليل فهم سطحي و صوري از دیانت اسلام ، و با طرح اين عنوان كه دين يك رابطه شخصي و قلبي انسان با خداست معتقد به جدائي كامل دين از حوزه سياست ميباشد و در این راستا برای اثبات حقانیت خویش عملکرد حکام فاسد و سفاک به اصطلاح اسلامی را که داعیه اسلامیت دارند را ملاک شریعت دانسته و با قلب و تحریف حقایق و با عوام فریبی بیش از پیش مدعی این مهم هستند که دین اسلام بایستی از سیاست و اداره حکومت " دولت " جدا باشد.
آری حُکام فاسد به اصطلاح اسلامی ؟! تحت لوای اسلام جنایت می کنند و دین را ابزار ارتزاق و ستم و خرافه پروری قرار می دهند و هدفشان مسخ و نابودی اندیشه های راستین توحیدی است و شریعت اسلام ماهیت این جریان رادر قرآن مبین دقیقاً هویدا کرده است و تعجب اینکه مدعیان سکولاریسم به جای پرداختن به متون قُدسی در قرآن مبین، عملکرد مشرکین وخرافه پرستان را که پوشش اسلامی به خود گرفته را ملاک اسلامیت قرار می دهند ؟! ضمناً این مهم بایستی مدنظر قرار بگیرد در شریعت اسلام ،طبقه خاصی زیر عنوان روحانیت جایگاهی ندارد.
دوم: رويكرد ارتجاعي:
اين رويكرد بدليل قرائتهاي فاشيستي و متحجرانه و شرك آلود از اسلام تحت عنوان "روحانیون نمايندگان خدا در روي زمين" يا " فقهاء جامع الشرايط نمايندگان حضرت مهدي در عصر غيبت؟!" بنام حكومت مقدس " تئوكراسي" بر مردم حكومت ميكنند و حاكميت الله را در روي زمين قبضه كرده و و با تحريف و كتمان حقايق اسلام راستين و توحيدي، بنام دين اموال مردم را ميخورند و بنام مذهب خون مردم را ميمكنند و توحيد مردم را به شرك صريح مبدل كرده و بر جان ، مال ، ناموس و مقدارات مردم چنگ انداخته و خود را مُصلحان روی زمین تلقی میکنند
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿11﴾ بقره: و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مى‏گويند ما خود اصلاحگريم أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿12﴾ بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمى‏فهمند
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿75﴾ بقره: آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى‏شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مى‏كردند و خودشان هم مى‏دانستند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿34﴾ توبه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بسيارى از خاخام ها و پاپ ها اموال مردم را به ناروا مى‏خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى‏دارند و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه مى‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند ايشان را از عذابى دردناك خبر ده
سوم: رويكرد واقع گرايانه اسلام قرآني " نهضت بازگشت به قرآن ":
اين رويكرد تنها مرجع و منشاء هدايت و تعالیم ديني اسلام را متون قُدسی " تورات و انجیل – قرآن " دانسته و با نفي احاديث و روايات و تاريخ مجعول ، عبارت طیبه " لا اله الا الله " را قانون اساسي و برنامه زندگي خويش دانسته و در اين منظر، اسلام به عنوان مكتبي انسان ساز براي فرد، خانواده، جامعه و حكومت برنامه هاي خويش را ترسيم و تبين مينمايد
* جايگاه سياست" اداره جامعه " در ديدگاه قرآن
الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿41﴾ حج: همان كسانى كه چون در زمين به آنان قدرت و تسلط دهيم" حكومت بر زمين را به آنها عطا كنيم" نماز برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند و به كارهاى پسنديده وامى‏دارند و از كارهاى ناپسند باز مى‏دارند و فرجام همه كارها از آن خداست وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ﴿55﴾ نور: وعده داد خدا آنان را كه از شما ايمان آوردند و كردار شايسته كردند كه آنها را در زمين جانشين گرداند چنانكه جانشين گردانيد آنان را كه پيش از ايشان بودند و هرآينه تسلط گرداند براي ايشان دينشان را كه پسنديد براي ايشان
وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم﴿66﴾ مائده: اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مى‏كردند قطعا از بالاى سرشان [بركات آسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مى‏شدند
از آيات فوق اين مهم استنتاج ميگردد كه سياست، يك ابزار و وسيله ي رسيدن به هدف- كه همان ديانت است-میباشد آري خودِ سياست مقصود اصلي نيست، بلكه ديانت " به كمال مطلق رسيدن بشر و قرب الهي " مقصود و هدف اصلي ميباشد.
والسلام _ عبدالرحمن حنيف

۱۳۸۹/۰۲/۰۳

سنگسار " رجم " حکم ضداسلامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

سنگسار حكم شيطاني
همانگونه كه مطلع هستيد فقهاء و علماي به اصطلاح اسلامي؟! حكم" سنگسار" را براي مجازات زناكار متأهل بنيان نهاده اند، حال با عنايت به آيات قرآن كريم اين مهم را بررسي نمائيم آيا حكم سنگسار "رجم" قانون الهي است يا خير؟
* حكم فقط از آنِ خداست
سوره یوسف 40
إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿40﴾ حكمي نيست مگربراي خدا- فرمود كه نپرستيد جز او را- اين است دين استوار و ليكن بيشتر مردم نمي دانند
سوره انعام 57
إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿57﴾ نيست حكمي مگر براي خدا ، حق را مي سرايد و او بهترين جدا كنندگان است
مخالفين انبياء الهي اعتقاد به سنگسار داشتند
*در مورد مخالفین شعيب
سوره هود 91
قَالُواْ يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ ﴿91﴾ گفتند اى شعيب بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم و واقعاً تو را در ميان خود ضعيف مى‏بينيم و اگر عشيره تو نبود قطعا سنگسارت مى‏كرديم و تو بر ما پيروز نيستى (91)
*در مورد مخالفین ابراهيم
سوره مريم 45 الي 46
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿45﴾ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿46﴾ پدر جان من مى‏ترسم از جانب [خداى] رحمان عذابى به تو رسد و تو يار شيطان باشى (45) گفت اى ابراهيم آيا تو از خدايان من متنفرى اگر باز نايستى تو را سنگسار خواهم كرد و [برو] براى مدتى طولانى از من دور شو (46)
* در مورد مخالفين موسي
سوره دخان آيات 17 الي 20
وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ ﴿17﴾ أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿18﴾وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿19﴾ وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ ﴿20﴾و به يقين پيش از آنان قوم فرعون را بيازموديم و پيامبرى بزرگوار برايشان آمد (17) كه [به آنان گفت] بندگان خدا را به من بسپاريد زيرا كه من شما را فرستاده‏اى امينم (18) و بر خدا برترى مجوييد كه من براى شما حجتى آشكار آورده‏ام (19) و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏برم از اينكه مرا سنگسار كنيد (20)
سوره يس آيات 13 الي 18
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿13﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿14﴾قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ ﴿15﴾قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿16﴾وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ﴿17﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿18﴾[داستان] مردم آن شهرى را كه رسولان بدانجا آمدند براى آنان مثل زن (13) آنگاه كه دو تن سوى آنان فرستاديم و[لى] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومين [آنان را] تاييد كرديم پس [رسولان] گفتند ما به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‏ايم (14) [ناباوران آن ديار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد و [خداى] رحمان چيزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى‏پردازيد (15) گفتند پروردگار ما مى‏داند كه ما واقعا به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‏ايم (16) و بر ما [وظيفه‏اى] جز رسانيدن آشكار [پيام] نيست (17) پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته‏ايم اگر دست برنداريد سنگسارتان مى‏كنيم و قطعاً عذاب دردناكى از ما به شما خواهد رسيد (18)
*در مورد مخالفين اصحاب كهف
سوره كهف آيات 18 الي 20
وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿18﴾ وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿19﴾إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿20﴾و مى‏پندارى كه ايشان بيدارند در حالى كه خفته‏اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى‏گردانيم و سگشان بر آستانه [غار] دو دست‏خود را دراز كرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مى‏يافتى گريزان روى از آنها برمى‏تافتى و از [مشاهده] آنها آكنده از بيم مى‏شدى (18) و اين چنين بيدارشان كرديم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند گوينده‏اى از آنان گفت چقدر مانده‏ايد گفتند روزى يا پاره‏اى از روز را مانده‏ايم [سرانجام] گفتند پروردگارتان به آنچه مانده‏ايد داناتر است اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به شهر بفرستيد تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزه‏تر است و از آن غذايى برايتان بياورد و بايد زيركى به خرج دهد و هيچ كس را از [حال] شما آگاه نگرداند (19) چرا كه اگر آنان بر شما دست‏يابند سنگسارتان مى‏كنند يا شما را به كيش خود بازمى‏گردانند و در آن صورت هرگز روى رستگارى نخواهيد ديد (20)
* خداوند در حكم خويش هيچكس را شريك نميكند
سوره کهف آیه 26
وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿26﴾ و شريك نگرداند در حكم خويش كسي را
* خداوند به رسول فرمان ميدهد كه تابع حكم الله باشد
سوره یونس 109
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿109﴾ و پيروي كن آنچه را وحي ميشود به سوي تو و صبر كن تا خدا حكم كند و او بهترين حكم كنندگان است
* خداوند به رسول فرمان ميدهد كه فقط حكم الله را اجرا كند
سوره مائده آیه 49
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ﴿49﴾ و آنكه حكم كن ميان ايشان بدآنچه خدا نازل كرد و از هوسهاي آنها پيروي نكن و از ايشان بترس كه مبادا فريبت دهند
* منافقين تابع ولايت شيطان هستند
سوره نساءآیات 60 الی 61
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيدًا ﴿60﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ﴿61﴾ آيا نديدي آنان را كه مي پندارند كه ايشان ايمان آورده اند بدانچه بسوي تو نازل شده است و آنچه پيش از تو نازل شده است، ميخواهند بسوي طاغوت داوري برند و بدرستي كه امر شدند كه كفر بورزند به او و شيطان ميخواهد كه گمراهشان كند گمراهي دوري(60) و اگر به ايشان گفته شود بياييد بسوي آنچه خدا نازل كرد و بسوي رسول، منافقين را مي بيني كه بازميدارند از تو بازداشتني
* دشمنان خدا تابع احاديث و روايات مجعول هستند نه حكم الله در قرآن
سوره بقره آیه 170
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ ﴿170﴾ چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد مى‏گويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته‏ايم پيروى مى‏كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را تعقل نمي كردند و نه هدايت ميشوند
* اكثريت مردم از ظن و اوهام و گمان باطل خودشان پيروي ميكنند
سوره نجم آیه 28
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿28﴾ آنها را بدان دانشي نيست، جز گمان را پيروي نكنند و همانا گمان از حقيقت چيزي رابي نياز نگرداند
* اكثر كساني كه به خدا ايمان آورده اند، مشرك هستند؟!
سوره یوسف 106
وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿106﴾ وايمان نمي آورند اكثرشان به خدا مگر و ايشان مشركان هستند
آري در كنار حكم خدا ، حكم تراشي نموده و آنهم زير عنوان پيروي نمودن از حديث و سنت نبوي
* خداوند به مسلمين فرمان ميدهد كه فقط از حكم الله پيروي نمايند و لاغير
سوره اعراف آیه 3
اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3﴾ و پيروي كنيد آنچه نازل كرد بر شما پروردگارتان و از اولياء(جمع ولي) پيروي نكنيد، چه كم يادآور مي شويد
* شارع دين فقط خداست
سوره شوراآیه 21
أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ ﴿21﴾ آيا ايشان را شريكاني است كه شرع مي كنند براي ايشان از دين آنچه را بر آن خدا اجازه نداده
پس حكم الله رب العالمين در مورد زناكار مجرد و متأهل چيست؟
سوره نور آیه 2
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾ به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند
و بعد از اجراي حكم آنها را خانه هايتان بيرون نرانيد
سوره نساءآیه 15
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً ﴿15﴾ واز زنان شما كسانى كه مرتكب زنا مى‏شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه‏ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد
پس حكم الله رب العالمين در مورد زناكارمتأهل و مجرد سنگسار " رجم" نبوده ودر ديدگاه توحيدي قرآن مبين كساني كه حكم نكنند بدآنچه خدا نازل كرده، كافر"حق پوش"- ظالم " ستمگر"- فاسق"نافرمان" بوده و از دايره توحيد و اسلاميت خارج ميگردند
سوره مائده آیه 44
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿44﴾ و آنكس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده، پس آنان كافران هستند
سوره مائده آیه 45
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿45﴾ وآنكس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده، پس آنان ستمگران هستند
سوره مائده آیه 47
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿47﴾ وآنكس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده، پس آنان نافرمانان هستند.
آری اعدای رحمان و اخوان شیطان بواسطه جهل و ناآگاهی مردم به کلام الله "قرآن" با جعل احادیث و روایات ساختگی تحت لوای سنت نبوی اهداف شوم و پلید خویش را پیاده میکنند.
والسلام - عبدالرحمن حنيف

نفی معصومیت در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
عصمت در معناي لغوي به معناي: منع- نگاهداري نفس از گناه- پاكدامني – ملكه ی اجتناب از گناه و خطا – مصون بودن از گناه و اشتباه ترجمه گرديده است تعريف عصمت: علماي باصطلاح اسلامي؟! در تعريف عصمت گفته اند كه آن نيرويي است در درون انبياء كه آنها را از گناه و معصيت و خطا و اشتباه باز مي دارد عصمت نيرويي است كه بر اثر برخورداري از آن، انگيزة گناه در وجود پيامبر از ميان مي رود و در نتيجه پيامبر مرتكب گناه نمي شود عصمت يك خصوصيت نفساني و دروني است كه دارندة آن را از ارتكاب گناه بازميدارد براي انبياء دو نوع عصمت تراشيده اند؟!
* مصونيت از گناه
* مصونيت از خطا و اشتباه
منظور از عصمت از گناه اين است كه انبياء هيچ گاه نافرماني اوامر الهي را نمي كنند و آنچه را كه در شرايعشان معصيت ناميده مي شود مرتكب نمي شوند. منظور از عصمت از خطا و اشتباه نيز اين است كه انبياء از هر نوع خطاي عمدي و سهوي مصون هستند. مصونيت پيامبر از گناه به عمل وي مربوط مي شود و مصونيت از خطا و اشتباه مربوط به علم وي مي باشد. قبل از بررسي عدم جايگاه معصوميت انبياء الهي، شايد اين سؤال مهم در ذهن افراد تداعي كند كه اگر رسولان الهي معصوم نيستند پس ما چگونه اطمينان حاصل كنيم كه كُتب آسماني(تورات- انجيل- قرآن) كه بواسطه ی آنان به ما رسيده دستخوش تحريف و تغيير آنان قرار نگرفته باشد؟
* خداوند آيات خويش را بر پيغمبران الهي القاء ميكند
سوره نمل ﴿6﴾
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ همانا آيات قرآن از جانب حكيم دانا بر تو القاء ميشود
با استناد به اين آيه تعاليم وحي توحيدي از جانب الله رب العالمين بر قلب رسولان الهي نازل گرديده
* در كنار وحي الهي،القائات شيطاني وجود داشته؟!
سوره حج ﴿52﴾
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى‏نمود شيطان در تلاوتش القاى [شبهه] مى‏كرد پس خدا آنچه را شيطان القا مى‏كرد محو مى‏گردانيد سپس خدا آيات خود را استوار مى‏ساخت و خدا داناى حكيم است
* حفاظت از كلام خدا به عهده خداست " قرآن كتابي است كه خداوند مصونيت و حفاظت از آنرا تضمين نموده"
سوره حج﴿9﴾
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ بى‏ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود
* قرآن از نزد خداوند حكيم و ستوده اي است كه عنصر باطل در آن رسوخ نميكند
سوره فصلت﴿42﴾
لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ پيش روى آن و از پشت‏سرش باطل به سويش نمى‏آيد وحى [نامه]اى است از حكيمى ستوده[صفات] (42)
* بررسي عدم معصوميت آدم
سوره بقره ﴿35﴾
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ و گفتيم اى آدم خود و همسرت در اين باغ سكونت گير[يد] و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد و[لى] به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود
در اين آيه خداوند به آدم و همسرش دستور مي دهد كه در بهشت به درخت مخصوص نزديك نشويد، چرا كه در صورت نزديكي به آن در زمره " ستمكاران" خواهند بود و در آيه بعد ميفرمايد:
سوره بقره ﴿36﴾
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ...
پس شيطان آن دو را لغزانيد و بيرون راندشان از آنچه بودند در آن
مطابق اين آيه شريفه آدم و همسرش تحت تأثير القائات شيطاني قرار گرفته و موجبات اخراج خود را از بهشت فراهم آوردند
بعد از اين ماجرا، آدم متوجه خطا و اشتباه و گناه خود شده و از خداوند طلب عفو و مغفرت مي كند
سوره بقره ﴿37﴾
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ پس آدم از پروردگارش سخناني دريافت و به سوي او توبه كرد و همانا اوست توبه پذيرندة مهربان در آيه اي ديگر نزديكي آدم به شجرة ممنوعه را نسيان آدم نسبت به عهد الهي دانسته است
سوره طه﴿115﴾
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا و بدرستي پيمان بستيم با آدم پيش از اين ، پس فراموش كرد و براي او عزمي را نيافتيم
سوره طه ﴿121﴾
وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى و نافرماني كرد آدم پروردگارش را پس زيانكار شد
در اين آيه نسبت فراموشي ، نسيان واغوا را به حضرت آدم داده كه منافي عصمت است
سوره اعراف﴿22﴾
فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد پس چون آن دو از [ميوه] آن درخت [ممنوع] چشيدند برهنگى‏هايشان بر آنان آشكار شد و به چسبانيدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز كردند و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏شيطان براى شما دشمنى آشكار است
سوره اعراف ﴿23﴾
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود
آيه فوق نسبت ظلم را به آدم داده كه منافي عصمت ميباشد
از آيات فوق اين مهم استنتاج ميگردد كه حضرت آدم تحت تأتير القائات شيطاني قرار گرفته و دستور الهي را نافرماني نموده است
* بررسي عدم معصوميت نوح
سوره هود آيات 45 الي 47
وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿45﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿46﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿47﴾ و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترين داورانى (45) فرمود اى نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او [داراى] كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مى‏دهم كه مبادا از نادانان باشى (46)گفت پروردگارا من به تو پناه مى‏برم كه از تو چيزى بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى از زيانكاران باشم (47)
در اين آيات استنباط ميشود اگر نوح معصوم بوده پس چرا سئوال نامناسبي از خداوند كرده است و چرا مورد عتاب و مؤاخذه الهي قرار گرفته؟
* بررسی عدم معصومیت داوود
سوره ص آیات 21 الی 25
وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾ و آيا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسيد (۲۱)وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده پس ميان ما به حق داورى كن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش (۲۲) اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مى‏گويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است (۲۳)[داوود] گفت قطعاً او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميش‏هاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‏دارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد (۲۴)و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم و در حقيقت براى او پيش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود
(۲۵)

قضاوت یک جانبه و عدم برخورد عدالت مابین دو شاکی نشانگر نفی معصومیت میباشد

* بررسي عدم عصمت ذوالنون" يونس"
سوره صافات آيات 139 الي 145
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿139﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ ﴿145﴾ و در حقيقت‏يونس از زمره فرستادگان بود (139) آنگاه كه به سوى كشتى پر بگريخت (140) پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد (141)[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود (142) و اگر او از زمره تسبيح‏كنندگان نبود (143) قطعا تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند در شكم آن [ماهى] مى‏ماند (144) پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم (145)
سوره انبياء ﴿87﴾
وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ و ذوالنون را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم (87)
* بررسي عدم عصمت يوسف
سوره يوسف﴿33﴾
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ [يوسف] گفت پروردگارا زندان براى من دوست‏داشتنى‏تر است از آنچه مرا به آن مى‏خوانند و اگر نيرنگ آنان را از من بازنگردانى به سوى آنان خواهم گراييد و از [جمله] نادانان خواهم شد
سوره يوسف ﴿24﴾
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او مى‏كرد چنين [كرديم] تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود (24)
* بررسي عدم معصوميت موسي
سوره قصص آيات 15 الي 17
وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿15﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿16﴾ قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ ﴿17﴾ و داخل شهر شد بى‏آنكه مردمش متوجه باشند پس دو مرد را با هم در زد و خورد يافت‏يكى از پيروان او و ديگرى از دشمنانش [بود] آن كس كه از پيروانش بود بر ضد كسى كه دشمن وى بود از او يارى خواست پس موسى مشتى بدو زد و او را كشت گفت اين كار شيطان است چرا كه او دشمنى گمراه‏كننده [و] آشكار است (15) گفت پروردگارا من بر خويشتن ستم كردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است (16) [موسى] گفت پروردگارا به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود (17)
* بررسي عدم معصوميت محمد رسول الله
سوره عبس آيات 1 الي 10
عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿1﴾ أَن جَاءهُ الْأَعْمَى ﴿2﴾ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى ﴿3﴾ أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى ﴿4﴾ أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى ﴿5﴾ فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى ﴿6﴾ وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى ﴿7﴾ وَأَمَّا مَن جَاءكَ يَسْعَى ﴿8﴾ وَهُوَ يَخْشَى ﴿9﴾ فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى ﴿10﴾ چهره در هم كشيد و روى گردانيد (1) كه آن مرد نابينا پيش او آمد (2) و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد (3) يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد (4) اما آن كس كه خود را بى‏نياز مى‏پندارد (5) تو بدو مى‏پردازى (6) با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتى] نيست (7)و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد (8) در حالى كه [از خدا] مى‏ترسيد (9) تو از او به ديگران مى‏پردازى (10)
در آيات فوق خداوند محمد رسول الله را بواسطه عدم توجه به يك فرد نابيناكه احساس نياز به كلام خدا داشته مورد عتاب و مؤاخذه قرار داده است
سوره تحريم﴿1﴾
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى‏كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است
سوره احزاب ﴿37﴾
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى مى‏گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مى‏كردى و از مردم مى‏ترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد
در آيه فوق رسول خدا بجاي اينكه فرمان الهي را مبني برشكستن دو سنت جاهلي مشركين يعني (اول: حرام بودن ازدواج با همسر مطلقة پسرخوانده برابر عرف محيط و دوم كسرشأن بودن ازدواج با همسر مطلقة پسرخوانده) را اطاعت كند از اجراي عملي اين فرمان واهمه داشته و از مشركين ميترسد فلذا در اين آيه مورد سرزنش و مؤاخذه الله رب العالمين قرار ميگيرد
سوره مؤمن (غافر) ﴿55﴾
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ پس صبر كن كه وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش (55)
سوره فتح آيات 1 الي 3
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا ﴿1﴾لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿2﴾ وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا ﴿3﴾ ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى (1) تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت‏خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند (2)تو را به نصرتى ارجمند يارى نمايد (3)
سوره محمد ﴿19﴾
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و مآل [هر يك از] شما را مى‏داند (19)
* هيچ كس حتي انبياء الهي معصوم نيستند
سوره نحل﴿61﴾
وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مى‏كرد جنبنده‏اى بر روى زمين باقى نمى‏گذاشت ليكن [كيفر] آنان را تا وقتى معين بازپس مى‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پيش نمى‏توانند افكنند (61)
سوره فاطر﴿45﴾
وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا و اگر خدا مردم را به [سزاى] آنچه انجام داده‏اند مؤاخذه مى‏كرد هيچ جنبنده‏اى را بر پُشت زمين باقى نمى‏گذاشت ولى تا مدتى معين مهلتشان مى‏دهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [كار] بندگانش بيناست (45)
آيات فوق دلالت بر عدم معصوميت ابناي بشر حتي رسولان الهي دارد و نفي معصوميت به معناي زير سؤال بردن مقام والاي آنان نيست چرا كه آنان بشري مثل ما بوده و تنها وظيفه آنان ابلاغ رسالت الهي است و لاغير.
سوره كهف﴿110﴾
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد
سوره مائده﴿99﴾
مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ وَاللّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ بر پيامبر [خدا وظيفه‏اى] جز ابلاغ [رسالت] نيست و خداوند آنچه را آشكار و آنچه را پوشيده مى‏داريد مى‏داند
* برداشت 14 معصوم از آيه 33 سوره احزاب زیر عنوان آیه تطهیر؟!
سوره احزاب ﴿33﴾
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا جز اين نيست كه خداوند ميخواهد از شما دور كند پليدي را اهل خانه و شما را پاك سازد پاك ساختني
در آيه فوق الذکر الله رب العالمین نميفرمايد كه من شما را اي اهل خانه پاك كردم، ميفرمايد: ميخواهد دور كند از شما پليدي را (مشروط براينكه از فرامين الهي پيروي كنند) و این مهم شامل همه ایمانداران و حتي محمد رسول الله و همسران وي نيز ميگردد و ضمناً برای درک بهتر این آیه بایستی از آیات 28 الی 33 سوره احزاب نگاهی وافی گردد که منظور الله رب العالمین همسران رسول بوده و ضمیر " کُم " رسول را نیز در این حیطه قرار میدهد.
سوره نجم﴿32﴾
فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى پس خودتان را پاك مشماريد او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است
* خداوند پرهيزگاري و پليد كاري را در نهاد و سرشت همه انسانها به ودیعه گذاشته و راه هدايت و ضلالت را نيز مشخص نموده است
سوره شمس آيات 7 الي 10
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ﴿9﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿10﴾ و نفس و آن كس كه آن را درست كرد (7) سپس پليدكارى و پرهيزگاري اش را به آن الهام كرد (8) كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعاً رستگار شد (9) و هركه آلوده‏اش ساخت قطعاً زيان كرد (10)
سوره نور ﴿21﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از گامهاي شيطان پيروي نكنيد و هر كس از گامهاى شيطان پيروي كند [بداند كه] او به زشتكارى و ناپسند وامى‏دارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد ولى [اين] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند و خدا[ست كه] شنواى داناست
سوره نساء﴿49﴾
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مى‏شمارند ننگريسته‏اى [چنين نيست] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مى‏گرداند و به قدر نخ روى هسته خرمايى ستم نمى‏بينند
سوره آل عمران﴿164﴾
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ به يقين خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
والسلام- عبدالرحمن حنيف

پیام های اخلاقی در قرآن

بسم الله الرحن الرحیم
بر موحدين راستين واجب است در راستای تحقق اخلاق قرآنی،جهادي بزرگ با نفس خويش نموده و به پالايش رذايل اخلاقي خويش پرداخته و نفس خود را از هرگونه پليدي پاك سازند چرا كه با اجراي عملي دستورات الهي سعادت ابدي خويش را تضمين و از دام اربابان تصنعي و شياطين رهائي مي يابند
سوره شمس آيات 7 الي 10
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ﴿9﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿10﴾ و نفس و آن كس كه آن را مساوي كرد (7) سپس پليدكارى و پرهيزگاري اش را به آن الهام كرد (8) كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعاً رستگار شد (9) و هركه آلوده‏اش ساخت قطعاً زيان كرد (10) بخشي از آيات رحماني مرتبط با اخلاقيات در اسلامِ قرآني:
* عدالت حتي دربارة دشمنان
سوره مائده آيه 8
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد براى خدا به عدالت برخيزيد [و] به عدالت‏شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است (8)
* صداقت در گفتار
سوره احزاب 70
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿70﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد (70)
* عفو و چشم پوشي از خطاها
سوره نور آيه 22
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿22﴾ و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است (22)
*تعهد در اَداي امانت
سوره نساء آيه 58
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴿58﴾ خدا به شما فرمان مى‏دهد كه امانات را به صاحبان آنها تحويل دهيد
* همدست و همداستان ظالمان نشويد
سوره هود آيه 113
وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ ﴿113﴾ و به سوي كسانى كه ستم كرده‏اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مى‏رسد و در برابر خدا براى شما سرپرستاني نخواهد بود و سرانجام يارى نخواهيد شد (113)
* ربا نخوريد
سوره روم 31
وَمَا آتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ﴿39﴾ آنچه [به قصد] ربا مى‏دهيد تا در اموال مردم سود و افزايش بردارد نزد خدا فزونى نمى‏گيرد و[لى] آنچه را از زكات در حالى كه خشنودى خدا را خواستاريد داديد پس آنان همان فزونى‏يافتگانند [و مضاعف مى‏شود] (39)
سوره آل عمران 130
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿130﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ربا را [با سود] چندين برابر مخوريد و از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد (130)
* نگاه هاي خويش را حفظ كنيد
سوره نور 31
قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿30﴾ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ﴿31﴾ به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است زيرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است (30) به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست(31)
* اموال همديگر را به باطل نخوريد
سوره بقره آيه 188
وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿188﴾ و اموالتان را ميان خودتان به ناروا مخوريد و [به عنوان رشوه قسمتى از] آن را به قضات مدهيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد در حالى كه خودتان [هم خوب] مى‏دانيد (188)
* حق را با باطل نپوشانيد
سوره آل عمران 71
لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿71﴾ چرا حق را به باطل ميپوشانيد و حقيقت را كتمان مى‏كنيد با اينكه خود مى‏دانيد (71)
* كارهاي خويش را شورائي انجام دهيد
سوره آل عمران آيه 159
وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ﴿159﴾ و در كار[ها] با آنان مشورت كن (159)
سوره شوري آيه 38
وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ ﴿38﴾ و كارشان در ميانشان مشورت است (38)
* از هيچكس تقليد نكنيد
سوره بني اسرائيل 36
وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً ﴿36﴾ و چيزى را كه بدان علم ندارى متوقف نشو زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (36)
* عقيده و عملتان يكي باشد
سوره صف آيات 2 الي 3
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿2﴾ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿3﴾اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چرا چيزى مى‏گوييد كه انجام نمى‏دهيد (2) نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد (3)
* خودتان را فراموش نكنيد
سوره بقره 44
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿44﴾آيا مردم را به نيكى فرمان مى‏دهيد و خود را فراموش مى‏كنيد با اينكه شما كتاب [خدا] را مى‏خوانيد آيا [هيچ] نمى‏انديشيد (44)
* حلال و حرام براي خودتان نتراشيد
سوره نحل 116
وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ ﴿116﴾و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏پردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا افترا بنديد زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند (116)
* تابع فتواي الهي باشيد نه تابع كوركورانه اولياء تصنعي
سوره شوري 21
أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ ﴿21﴾ آيا ايشان را شريكاني است كه از آنچه بر آن خدا اجازه نداده شرع ميكنند؟
* بر خداوند دروغ نبنديد
سوره بقره آيه 169
وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿169﴾ و آنكه چيزي را بر خدا بنديد كه نمي دانيد
* در دينتان غلو نكنيد
سوره نساء آيه 171
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ ﴿171﴾اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد (171)
* ترحّم و مهرباني با يكديگر
سوره فتح آيه 29
رُحَمَاء بَيْنَهُمْ﴿29﴾ [و] با همديگر مهربانند
* عدالت در داوري
سوره نساء آيه 58
وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ﴿58﴾ و چون ميان مردم داورى مى‏كنيد به عدالت داورى كنيد
* اصلاح و سازش ميان مسلمين
سوره انفال آيه 1
وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ﴿1﴾ و با يكديگر صلح كنيد
* سبقت در كارهاي خير
سوره بقره آيه 148
فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ﴿148﴾ پس در كارهاى نيك بر يكديگر مسابقه دهيد
* ترك مجادلات ناروا
سوره عنكبوت آيه 46
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿46﴾ و با اهل كتاب جز به [شيوه‏اى] كه بهتر است مجادله مكنيد مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كرده‏اند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم (46)
* پرهيز از سوء ظن بي دليل، جاسوسي و غيبت كردن
سوره حجرات آيه 12
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ﴿12﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره‏اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مُرده‏اش را بخورد از آن كراهت داريد [پس] از خدا بترسيد كه خدا توبه‏پذير مهربان است (12)
* پرهيز از تهمت زدن به مردم
سوره نساء آيه 112
وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﴿112﴾ و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود سپس آن را به بى‏گناهى نسبت دهد قطعاً بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است (112)
* ترك استهزاء ديگران، عدم عيب جوئي و عدم دادن القاب و عناوين زشت به يكديگر دادن
سوره حجرات آيه 11
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿11﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند شايد آنها از اينها بهتر باشند و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [ريشخند كنند ] شايد آنها از اينها بهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند (11)
* دوري از تكبّر و فخرفروشي
سوره لقمان 18
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿18﴾ و از مردم [به نخوت] رُخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمى‏دارد (18)
* دوري از سخنان لغو و ياوه
سوره مؤمنون آيه 3
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾ و آنان كه از بيهوده رويگردانند (3)
* پاكدامني و عفت
سوره مؤمنون آيه 5
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿5﴾ و كسانى كه عورتهاي خويش را حفظ ميكنند (5)
* تواضع در برپائي نماز
سوره مؤمنون 2
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾ همانان كه در نمازشان فروتنند (2)
* پرداخت زكات
سوره مؤمنون آيه 4
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾ و آنان كه زكات مى‏پردازند (4)
* تعهد در اجراي پيمانها
سوره مؤمنون آيه 8
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿8﴾ و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‏كنند (8)
*پرهيز از ريخت و پاش و تبذير
سوره بني اسرائيل آيه 26
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿26﴾ حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگيرى كن] و ولخرجى و اسراف مكن (26)
*حفظ پيمان حتي با دشمنان
سوره توبه آيه 4
فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ ﴿4﴾ پس پيمان اينان را تا [پايان] مدتشان تمام كنيد (4)
* رفتار نيك در برابر رفتار ناپسند
سوره رعد 22
وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ ﴿22﴾ و بدى را با نيكى مى‏زدايند (22)
* گواهي عادلانه با وجود زيان شخصي
سوره نساء آيه 135
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ﴿135﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد هر چند به زيان خودتان (135)
* جلوگيري از هواهاي نفساني
سوره نازعات آيه 40
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿40﴾ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت (40)
*حفظ وحدت و دوري از پراكندگي
سوره آل عمران آيه 105
وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿105﴾ و چون كسانى مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براى آنان عذابى سهمگين است (105)
* عفّت گزيني و پاكدامني
سوره نور آيه 33
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا﴿33﴾ و كسانى كه [وسيله] زناشويى نمى‏يابند بايد عفت ورزند (33)
* خوشرفتاري با مردم
سوره بني اسرائيل آيه 53
وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ﴿53﴾ و به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگويند (53)
* دفاع نكردن از خائنان
سوره نساء آيه 105
وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا ﴿105﴾ و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش (105)
* ياري كردن ستمديدگان
سوره نساء آيه 75
وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴿75﴾ و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‏جنگيد همانان كه مى‏گويند پروردگارا ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏پيشه‏اند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما (75)
* پرهيز از تنازع و كشمكش
سوره انفال آه 46
وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ﴿46﴾ و با هم نزاع مكنيد كه سست‏شويد(46)
* نيكي به والدين و نزديكان
سوره نساء آيه 36
وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا ﴿36﴾ و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه‏مانده و آنچه صاحب است از سوگندهاي شما( زنان كفارِ مهاجرِ تازه مسلمان شده)خود [نيكى كنيد] كه خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى‏دارد (36)
* دوري از عيب جويي و طعنه بر ديگران
سوره همزه آيه 1
وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿1﴾ واى بر هر بدگوى عيبجويى (1)
* پرهيز از بخل و حرص
سوره حشر آيه 9
وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿9﴾ و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشانند كه رستگارانند (9)
* شكيبايي در سختيها و مصائب
سوره بقره آيه 177
وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء﴿177﴾ و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند(177)
* ايثار و از خودگذشتگي بنفع ديگران
سوره حشر آيه 9
وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴿9﴾ و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى‏دارند(9)
* عدم حضور در محافل و مجالسي كه آيات الهي را به استهزاء ميگيرند
سوره نساء آيه 140
وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكَفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴿140﴾ البته [خدا] در كتاب [قرآن] بر شما نازل كرده كه هر گاه شنيديد آيات خدا مورد انكار و ريشخند قرار مى‏گيرد با آنان منشينيد تا به سخنى غير از آن درآيند چرا كه در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود خداوند منافقان و كافران را همگى در دوزخ گرد خواهد آورد (140)
*عدم كينه نسبت به موحديني كه قبل از ما بودند
سوره حشر آيه 10
يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿10﴾ مى‏گويند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آورده‏اند [هيچ گونه] كينه‏اى مگذار پروردگارا راستى كه تو رئوف و مهربانى (10)
*همديگر را به نيكوكاري و تقوي كمك كنيد و بر گناه و ستم كمك نكنيد
سوره مائده 2
وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴿2﴾ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد(2)
* انفاق به پدر و مادر
سوره بقره آيه 215
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿215﴾از تو مى‏پرسند چه چيزى انفاق كنند [و به چه كسى بدهند] بگو هر مالى انفاق كنيد به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مسكينان و به در راه‏مانده تعلق دارد و هر گونه نيكى كنيد البته خدا به آن داناست (215)
* در مساجد ضٍرار نماز برپا نكنيد
سوره توبه 107 الي 108
وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿107﴾ لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ج فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ﴿108﴾ و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است و [نيز] كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت‏سوگند ياد مى‏كنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم و[لى] خدا گواهى مى‏دهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند (107) هرگز در آن جا مايست چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى [و] در آن مردانى‏اند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خدا كسانى را كه خواهان پاكى‏اند دوست مى‏دارد (108)
* نذري كه نام غير خدا بر آن بُرده شده باشد را نخوريد(حرام است)
سوره انعام آيه 121
وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿121﴾ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد چرا كه آن قطعا نافرمانى است و در خفا ‏شيطانها به دوستان خود وسوسه مى‏كنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد (121)
* به فقیران واقعی انفاق کنید نه گدایان سمج
سوره بقره 273
لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۷۳﴾ (اين صدقات‏) براى آن (دسته از) نيازمندانى است كه در راه خدا فرومانده‏اند، و نمى‏توانند (براى تأمين هزينه زندگى‏) در زمين سفر كنند. از شدّت خويشتن‏دارى‏، فرد بى‏اطلاع‏، آنان را توانگر مى‏پندارد. آنها را از سيمايشان مى‏شناسى‏. با اصرار، (چيزى‏) از مردم نمى‏خواهند. و هر مالى (به آنان‏) انفاق كنيد، قطعاً خدا از آن آگاه است‏. (۲۷۳)
* دشنام ندادن به هیچکس حتی کفار و مشرکین
سوره انعام 108
وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۰۸﴾ و آنهايى را كه جز خدا مى‏خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى خدا را دشنام خواهند داد اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود و ايشان را از آنچه انجام مى‏دادند آگاه خواهد ساخت (۱۰۸)
والسلام علیکم - عبدالرحمن حنيف

جستجوی این وبلاگ

عبدالرحمن حنيف