بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام یک دين سیاسی و جهاني است
بحث از حكومت، سياست و مباني ادارة جامعه، از دير باز مورد توجه جامعه بشري بوده است
دين اسلام نيز به مثابه يك نظام و برنامة كامل و فراگير كه در همه زمينه ها داراي اهداف ، مقاصد،راهكارها و رويكردهاي خاص خود است، در زمينة سياست و حكومتداري نيز جهتگيري خاصي دارد.
در ديدگاه توحيدي تنها راه سعادت ، برنامه و راهي است كه بسمت بي نهايت كشيده شده و به كمال مطلق منتهي ميگردد، حركت و برنامه اي كه به قرب حق منجر نگردد، حركتي در بيراهه و مسير قهقرائي و نابودي است
هدف از خلقت انسانها عبادت حق تعالي است و اين عبوديت بايستي با اخلاص توأم بوده و هدف غائي رسولان الهي اين مهم ميباشد
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿56﴾ الذاريات :و خلق نكرديم جن و انسان را مگر عبادتم كنند
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴿5﴾ بينه: و فرمان داده نشدند مگر آنكه عبادت كنند خدا را پاك دارندگان براي او دين حق پرستان
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ ﴿36﴾ نحل: و بدرستي در هر امتي رسولي را برانگيختيم كه خدا را عبادت كنند و از طاغوت دوري گزينند
مختص بودن عبوديت به خداوند اساس عقيده اسلامي را تشكيل ميدهد ، فلذا يك انسان موحد بايستي بينش اعتقادي و ايدئولوژيكي خويش را از قرآن و از مولاي خويش" سرپرست" خود(خدا) بگيرد و لاغير" رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿286﴾ بقره : پروردگارا .... توئي سرپرست من پس ياريم فرما بر قوم حق پوشان
به وحدانيت الله اعتقاد راسخ داشته باشد- فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴿19﴾ محمد: پس بدان كه نيست خدائي جز خداي يكتا
شعائر تعبدي خويش را فقط براي الله رب العالمين انجام دهد - قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿162﴾انعام : بگو همانا نماز من ، راه من، زندگي من و مرگ من براي خداست براي پروردگار جهانيان
" قانونگذار" را فقط خدا بداند - إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿40﴾يوسف: حكمي نيست مگر حكم خدا، فرمود جز او را عبادت نكنيد، اين است دين استوار - إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿57﴾ انعام: حكمي نيست مگر براي خدا، حق را مي سرائيد و او بهترين جداكنندگان است"
آري قانونگزار در ديدگاه قرآن مبين فقط خداست و او در حكم خويش هيچكس را شريك قرار نميدهد حتي رسولان الهي را- وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿26﴾كهف: و در حكم خويش هيچكس را شريك نگرداند- و رسولان الهي بايد بر اساس احكام الهي حكم كنند و لاغير - وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿49﴾ مائده: و آنكه ميان ايشان حكم كن بدآنچه خدا نازل كرد( از قرآن) و از هوسهاي آنان پيروي نكن و از ايشان بترس كه مبادا ترا از پاره اي از آنچه خدا بسوي تو نازل كرده، فريبت دهند پس اگر پُشت كردند بدان كه خداوند ميخواهد ايشان را به پاره اي از گناهانشان بگيرد
و اينكه يك مسلمان بايد فقط از برنامه الهي " قرآن " پيروي كند - اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3﴾ اعراف: و تبعيت كنيد آنچه خدا نازل كرده و از اولياء پيروي نكنيد" وبداند كه شارع مقدس دين اسلام فقط خداست و از احكام الهي كه در بطن قرآن جاري است پيروي كند نه احكام و حدود شیطانی تحت لواي حديث و سنت جعلی - أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿21﴾ شوري: آيا ايشان را شريكاني است كه شرع ميكنند براي ايشان از دين آنچه اجازه نداده بر آن خدا"
خداوند راه و برنامه خويش را كه سعادت و رستگاري بشريت را تضمين ميكند فقط در گرو پيروي از آيات و احكام و حدود الهي در قرآن دانسته است و لاغير - وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ﴿153﴾ انعام: و اينكه اين راه مستقيم من است پس پيرويش كنيد و راههاي مختلف را پيروي نكنيد كه شما را از راه او(خدا) پراكنده ميكند
پس يك انسان موحد امر خويش را به خداوند واگذار ميكند و فقط از برنامه الهي رهمنود و خط مشي ميگيرد - وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿44﴾ مؤمن(غافر): و كارم را به خدا مىسپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست
و فقط تسليم برنامه و قانون الهي ميگردد چرا كه تسليم برنامه غير خدا " احكام و قوانين غير الهي و بشري"به منزله ی عبوديت غير خدا يعني پرستش طاغوت است و حكم عمل به قوانين بشري كه مخالف شريعت اسلام باشد به معناي خروج از دايره توحيد و اسلاميت است - وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿44﴾مائده: و هر كس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده حق پوش است- وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿45﴾ مائده: و هر كس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده ستمگر است - وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿47﴾ مائده: و هر كس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده نافرمان است.
آري در ديدگاه توحيدي قانونگذار فقط خداست و تفويض قانونگذاري به غير خدا به عنوان نمادي از توحيد، ناقص است توحيد ناقصي كه به تعطيلي دستورات خداوند منجر شده است و اين اصل و اساس ارتداد، كفر و شرك است كه با اصل توحيد منافات دارد - فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿50﴾ قصص: پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى مىكنند و كيست گمراهتر از آنكه بىراهنمايى خدا از هوسش پيروى كند بىترديد خدا مردم ستمگر را راهنمايى نمىكند
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيدًا ﴿60﴾ نساء: آيا نديدهاى كسانى را كه مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آوردهاند [با اين همه] مىخواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافتهاند كه بدان كفر ورزند و[لى] شيطان مىخواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد .
آري دين جامعي مانند اسلام كه به همه شؤون زندگي بشر پرداخته و داعيه اداره جامعه بشري را دارد نميتواند در بارة مسئله مهمي مانند " ايجاد حكومت اسلامي" حكمي نداشته باشد، فلذا در جهت تكوين اين مهم با موانعي مواجه خواهد شد ، چرا كه برنامه و جهان بيني اسلامي تضادي بنيادي با انديشه جاهلي " برنامه غير الهي" داشته و همواره با قهر و خشونت در صدد است كه نگذارد برنامه الهي تحقق يابد- وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ ﴿217﴾ بقره: پيوسته با شما جنگ مي كنند تا شما را از دينتان بازگردانند، اگر بتوانند ، البته براي تحقق اين هدف - وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ ﴿193﴾ بقره: دين همه اش براي خدا شود" مردم را به پذيرفتن عقيده ي خود مجبور نمي سازد- لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ﴿256﴾ بقره: در پذيرش دين اجباري نيست ، بلكه تنها با موانع توحيد كه پيمان شكني نموده - وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ﴿12﴾ توبه : و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند پس با پيشوايان كفر بجنگيد چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست باشد كه [از پيمانشكنى] باز ايستند
و آغازگر جنگ هستند مبارزه ميكند و هرگز در برابر طاغوت و برنامه غير الهي تسليم نمي شود- أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ ﴿13﴾ توبه: چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند و آنان بودند كه نخستينبار [جنگ را] با شما آغاز كردند نمىجنگيد آيا از آنان مىترسيد با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد
و با كفار غير حربي كه در راه شريعت با مسلمين قتال نكرده " نيكي كرده " و " عدالت " را با آنها رفتارنمايد - لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿8﴾ ممتحنه: [اما] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد
وبا قدرتهايي كه براي مبارزه با خدا و رسولش و مؤمنين " برنامه هاي الهي " قد علم مي كنند، پيكار نموده و با گرفتن " جزيه " از كفار حربي آنها را از نظر اقتصادي تضعيف مينمايند تا ديگر خيال لشكركشي به بلاد اسلامي را نداشته باشند
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ ﴿190﴾ بقره: و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند بجنگيد ولى از اندازه درنگذريد زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمىدارد
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿33﴾ مائده: سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند جز اين نيست كه كُشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ مائده: اى كسانى كه ايمان آوردهايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالتشهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است
فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً ﴿90﴾ نساء: پس اگر از شما كنارهگيرى كردند و با شما نجنگيدند و با شما طرح صلح افكندند [ديگر] خدا براى شما راهى [براى تجاوز] بر آنان قرار نداده است
آري ما در در مكتب قرآن آموخته ايم كه انسانهاي بيگناه را نكشيم:
مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا﴿32﴾ مائده: كسي كه بكشد نفسي را به غير نفسي يا فساد در زمين پس به مانند اين است كه همگي مردم را كُشته است
بدون شك بسياري از قوانين آزاديبخش و عدالتبخش توحيدي اسلام مربوط به سياست و حكومت است و مسئوليت " اولي الامر" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴿59﴾ نساء: اي آنان كه ايمان آورديد خدا را اطاعت كنيد و رسول (پيام آور قرآن) را اطاعت كنيد و صاحبان دستوراها" فرمانداران" از خودتان را و اگر در چيزي تنازع كرديد بسوي خدا و رسولش( پيام آور قرآن) بازگردانيد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، اين بهتر است و نيكوتر در فرجام
و در اختلافات فقط حكم الله را ملاك قرار دهد:
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿10﴾ شورا: در باره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد حكمش به خدا [ارجاع مىگردد] چنين خدايى پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوى او بازمىگردم
كه از طريق انتخابات مردمي " شورا " نه انتصابات- وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ ﴿38﴾ شورا: و كارشان در ميانشان مشورت است - مجري احكام و قوانين الهي دركل زمين است و در اين راستا مرزهاي جغرافيائي و اقليمي و ناسيوناليسم معنا نداشته و هدف غائي از ايجاد حكومت اسلامي ديانت است و اسلام سياسي مجموعه اي از آموزه هاي مسلم ديني است كه از ذات اسلام انفكاك ناپذير است؛ مانند عدالت طلبي، ظلم ستيزي، صلح طلبي، مبارزه و قتال با متجاوزان به حريم مسلمين در اقصي نقاط دنيا، فقر ستيزي و…
* جهاني بودن قرآن:
يكي ديگر از ادلة جامعيت قرآن مبين، ادله اي است كه اسلامِ قرآني را دين جهاني معرفي ميكند، جهاني بودن دين اسلام به اين معناست كه تعاليم و دستورات قرآن به طبقه- گروه- جامعه و نژاد خاصي اختصاص نداشته است، خطاب قرآن به كل مردم است:
سوره انبياء آيه 107
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿107﴾ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم (107)
سوره سبأ آيه 28
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿28﴾ و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمىدانند (28)
سوره اعراف آيه 158
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴿158﴾ بگو اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم (158)
سوره فرقان آيه 1
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿1﴾بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد (1)
اسلام سياسي در يك توضيح ، مفهوم اسلام در گفتمان سياسي يا قرائت سياسي از اسلام است. در خصوص قرائت سياسي از اسلام ذكر توضيح و دسته بندي ضروري است. سه رويكرد به اسلام سياسي وجود دارد و عبارتند از:
اول: رويكرد سطحي نگرانه سكولاريسم" مدعیان جدائی دین از سیاست"
اين رويكرد بدليل فهم سطحي و صوري از دیانت اسلام ، و با طرح اين عنوان كه دين يك رابطه شخصي و قلبي انسان با خداست معتقد به جدائي كامل دين از حوزه سياست ميباشد و در این راستا برای اثبات حقانیت خویش عملکرد حکام فاسد و سفاک به اصطلاح اسلامی را که داعیه اسلامیت دارند را ملاک شریعت دانسته و با قلب و تحریف حقایق و با عوام فریبی بیش از پیش مدعی این مهم هستند که دین اسلام بایستی از سیاست و اداره حکومت " دولت " جدا باشد.
آری حُکام فاسد به اصطلاح اسلامی ؟! تحت لوای اسلام جنایت می کنند و دین را ابزار ارتزاق و ستم و خرافه پروری قرار می دهند و هدفشان مسخ و نابودی اندیشه های راستین توحیدی است و شریعت اسلام ماهیت این جریان رادر قرآن مبین دقیقاً هویدا کرده است و تعجب اینکه مدعیان سکولاریسم به جای پرداختن به متون قُدسی در قرآن مبین، عملکرد مشرکین وخرافه پرستان را که پوشش اسلامی به خود گرفته را ملاک اسلامیت قرار می دهند ؟! ضمناً این مهم بایستی مدنظر قرار بگیرد در شریعت اسلام ،طبقه خاصی زیر عنوان روحانیت جایگاهی ندارد.
دوم: رويكرد ارتجاعي:
اين رويكرد بدليل قرائتهاي فاشيستي و متحجرانه و شرك آلود از اسلام تحت عنوان "روحانیون نمايندگان خدا در روي زمين" يا " فقهاء جامع الشرايط نمايندگان حضرت مهدي در عصر غيبت؟!" بنام حكومت مقدس " تئوكراسي" بر مردم حكومت ميكنند و حاكميت الله را در روي زمين قبضه كرده و و با تحريف و كتمان حقايق اسلام راستين و توحيدي، بنام دين اموال مردم را ميخورند و بنام مذهب خون مردم را ميمكنند و توحيد مردم را به شرك صريح مبدل كرده و بر جان ، مال ، ناموس و مقدارات مردم چنگ انداخته و خود را مُصلحان روی زمین تلقی میکنند
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿11﴾ بقره: و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگريم أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿12﴾ بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمىفهمند
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿75﴾ بقره: آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مىشنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مىكردند و خودشان هم مىدانستند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿34﴾ توبه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسيارى از خاخام ها و پاپ ها اموال مردم را به ناروا مىخورند و [آنان را] از راه خدا باز مىدارند و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه مىكنند و آن را در راه خدا هزينه نمىكنند ايشان را از عذابى دردناك خبر ده
سوم: رويكرد واقع گرايانه اسلام قرآني " نهضت بازگشت به قرآن ":
اين رويكرد تنها مرجع و منشاء هدايت و تعالیم ديني اسلام را متون قُدسی " تورات و انجیل – قرآن " دانسته و با نفي احاديث و روايات و تاريخ مجعول ، عبارت طیبه " لا اله الا الله " را قانون اساسي و برنامه زندگي خويش دانسته و در اين منظر، اسلام به عنوان مكتبي انسان ساز براي فرد، خانواده، جامعه و حكومت برنامه هاي خويش را ترسيم و تبين مينمايد
* جايگاه سياست" اداره جامعه " در ديدگاه قرآن
الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿41﴾ حج: همان كسانى كه چون در زمين به آنان قدرت و تسلط دهيم" حكومت بر زمين را به آنها عطا كنيم" نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند و به كارهاى پسنديده وامىدارند و از كارهاى ناپسند باز مىدارند و فرجام همه كارها از آن خداست
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ﴿55﴾ نور: وعده داد خدا آنان را كه از شما ايمان آوردند و كردار شايسته كردند كه آنها را در زمين جانشين گرداند چنانكه جانشين گردانيد آنان را كه پيش از ايشان بودند و هرآينه تسلط گرداند براي ايشان دينشان را كه پسنديد براي ايشان
وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم﴿66﴾ مائده: اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مىكردند قطعا از بالاى سرشان [بركات آسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مىشدند
از آيات فوق اين مهم استنتاج ميگردد كه سياست، يك ابزار و وسيله ي رسيدن به هدف- كه همان ديانت است-میباشد
آري خودِ سياست مقصود اصلي نيست، بلكه ديانت " به كمال مطلق رسيدن بشر و قرب الهي " مقصود و هدف اصلي ميباشد.
والسلام _ عبدالرحمن حنيف