بسم الله الرحمن الرحیم
از ويژگيهاي يك نظام راستین قرآنی، دگرگوني در نظام ضد ارزشهاي بديهي شده است و به دليل ريشه دواندن در عمق احساس و ذهن و شخصيت جامعه خود را بصورت " ارزشهاي بديهي شده" نمايده اند و مقبوليت عام يافته اند، البته اين ضد ارزشها مشروعيت و حقانيت ظاهري خود را از بطن كتب مذهبي ميگيرند و نه از حقيقت ذاتي و دروني دين اسلام" قرآن" ، فلذا مقابله با آنها و دگرگوني آنها كاري بس دشوار و مجاهدت فراوان مي طلبد.
سوره حج ﴿78﴾
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
و كوشش كنيد در راه خدا سزاوار جهادش
بر دعوتگران راه توحيد واجب است براي تكوين يك دگرگوني ژرف اجتماعي به سراغ خرافات و اباطيل مذهبي بروند وبا آگاه ساختن مردم به حقايق اسلام و شريعت صحيح در بطن اين باورها خلل و ترديد ايجاد نمايند و و بنيان پوسيده و شيطاني آنرا كه همچو موريانه اي به دنبال تخريب دين و تهي نمودن آن است آنرا بيش از پيش افشاء و متزلزل نمايند و در آنصورت است كه ميتوان اميدوار بود كه جامعه حيات و حركتي نو ميابد.
سوره احزاب ﴿39﴾
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا
همان كسانى كه پيامهاى خدا را ابلاغ مىكنند و از او مىترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براى حسابرسى كفايت مىكند
سوره آل عمران ﴿187﴾
وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ
و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده پيمان گرفت كه حتما بايد آن را [به وضوح] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد پس آن [عهد] را پشتسر خود انداختند و در برابر آن بهايى ناچيز به دست آوردند و چه بد معاملهاى كردند
سوره حج ﴿41﴾
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
مثل كساني كه غير از خدا سرپرستاني براي خويش گرفته اند به مانند عنكبوتي است كه براي خويش خانه اي گرفته و همانا سست ترين خانه ها، خانه عنكبوت است اگر بدانند.
چرا كه ضدارزشهاي حاكم بر جامعه با بديهي جلوه نمودن خود، موجوديت و موقعيت گروهها و طبقات خاصي را كه حافظ آنها هستند را موجه نموده و تثبيت ميسازد و هرگونه چون و چرا در آنها مستقيماً منافع نامشروع و موجوديت قدرتهاي حاكم را كه پاسدار وضع موجودند را در معرض تهديد و خطر قرار ميدهد، اين ضد ارزشها اگر چه براي اكثريت مردم استحمار شده بصورت عقايد و احساسات مقدس درآمده و در آنها نوعي تعصب و پايبندي ايجاد نموده ولي براي ارتجاع و شركاي آن معنائي به مراتب وسيع تر از عقيده و ايمان دارد و آن منافع عظيم اقتصادي و سياسي و فرهنگي است كه درجهت تثبيت و تحكيم پايه هاي شيطاني خويش دين را ابزارارتزاق و ستم و خرافه پروري قرار مي دهند و با استحمار توده هاي مردم به استثمار و بهره كشي روزافزون آنها ميپردازند و با نقاب دروغين اسلام به ترويج و نشر عقايد پوشالي خويش كه نشأت گرفته از افكار مسموم و منجمدي است كه از ذهن پليد و شيطاني آنان تراوش پيدا ميكند سعي در تخريب و تخطئه و مخدوش نمودن دين و نهايتاً مسخ انديشه هاي توحيدي وآزاديبخش و عدالتخواه قرآن مبين را دارند.
بدين ترتيب نقش اساسي دعوتگران راه توحيد و مناديان " اسلام قرآني" چيزي نيست مگر كوشش مضاعف در راه ريشه كن كردن ضد ارزشهاي بديهي شده " احاديث و سنت شيطاني" از صحنه اجتماع و از بينش و شخصيت توده هاي مستضعفي كه بدليل متروك و مهجور ساختن " كلام خدا " و نيز بواسطة ضعف فكري و "تقليد كوركورانه " در دام جعالين ضالين و دجالين مضلين افتاده اند ، ميباشد و در اينصورت شاهد احياء دين الهي در بطن جوامع انساني بوده و ريشة خبيثة دكانداران دين و خدعه كاران مذهبي نابود خواهد گشت.
سوره بقره ﴿170﴾
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ
چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد مىگويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافتهايم پيروى مىكنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمىكرده و به راه صواب نمىرفتهاند [باز هم در خور پيروى هستند]
سوره فرقان ﴿30﴾
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند
سوره بني اسرائيل﴿36﴾
وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً
و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد
و طبيعي است در مقابل اين دعوت توحيدي خيل عظيم پاسداران جهل و تعصب و ارتجاع و حاميان نظام شرك آلود طبقاتي بايستند و هر نوع حركت توحيدي را با چماق تكفير بكوبند و انواع و اقسام برچسب ها را بر موحدين راستين بزنند از قبيل " مرتد"- " كافر"- " التقاطي"-"بيدين"- " وهابي" –" منافق" و... – چرا كه با اشاعه و نشر" اسلام قرآني" موجد حركتي بزرگ در جهت پاره كردن زنجيرهاي اسارت و درهم شكستن مواضع چپاولگران و مستبدين و استعمارگران است.
آري موحد راستين كسي است كه در همه حال و در هر شرايطي با ضدارزشها مبارزه اي پيگير و همه جانبه داشته باشد و " حقيقت را فداي مصلحت نكند" و در هر موقعيتي اصول مكتبي را فراموش ننمايد و بدين ترتيب است كه مبارزه مكتبي معنا و مفهوم پيدا ميكند و در اينجاست كه مبارزه اصيل مكتبي با يك مبارزه سياسي صرف يا مبارزه اي بخاطر هدفهاي محدود و تنگ نظرانه و موقتي – فرقه اي و نژادي و ملي... تفاوت مي يابد و از انواع و اقسام بلايا در امان مي ماند.
مجاهدان " راه فرقان " بايستي به تصحيح و اصلاح عقايد مردم در پرتو قرآن مبين همت گمارند و با آگاهانيدن مردم كه تنها مرجع " تعليمات ديني" و تنها منبع و منشاء "هدايت ديني" فقط " قرآن " است گمگشتگان و بيخبران را به حقيقت اسلام راستين راهبر گرديده و آنها را از دام محرفين و سدكنندگان راه توحيد نجات بخشند و دين خدا و مستضعفين را ياري نمايند.
سوره عنكبوت ﴿51﴾
أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
آيا براى ايشان كافي نشد كه اين كتاب را كه بر آنان خوانده مىشود بر تو فرو فرستاديم در حقيقت در اين [كار] براى مردمى كه ايمان دارند رحمت و يادآورى است
و اين حقيقت قرآني را ترويج دهند كه پذيرفتن منابع هدايت ديگري بجز قرآن در قالب احاديث و روايات و تاريخ مجعول به منزله ي قراردادن خداياني در كنار خداوند بوده و شرك محسوب ميگردد
سوره انعام ﴿19﴾
قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِيدٌ بِيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ
بگو گواهى چه كسى از همه برتر است بگو خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن به من وحى شده تا به وسيله آن شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد هشدار دهم آيا واقعا شما گواهى مىدهيد كه در جنب خدا خدايان ديگرى است بگو من گواهى نمىدهم بگو او تنها معبودى يگانه است و بىترديد من از آنچه شريك [او] قرار مىدهيد بيزارم .
والسلام- عبدالرحمن حنیف
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر