۱۳۸۹/۰۲/۰۲

دیدگاه قرآن در مورد عیسی پرستان " صلیبیون"

بسم الله الرحمن الرحیم
شرط مطالعه دين است كه افراد بايد خود را از قيد و بند هر نوع كيش و مذهبي كه بدان تعلق خاطر دارند، رهانيده و ذهنيت خويش را از موهومات و خرافات سراسر مجعول كه ساخته و پرداخته جعالين ضالين و دجالين مضلين ميباشد پاك نموده و خالصانه وارد حريم كلام الله رب العالمين گردند. اگر بينش اعتقادي و ايدئولوژيكي بشريت بر اساس مرجعيت كُتب آسماني تورات ، انجيل و قرآن استوار گردد و گرايشات ديني افراد بدور از هر گونه تعصب و پيش فرضي مورد بحث و بررسي قرار گيرد خواهيم ديد اكثر اباطيلي كه از طريق احبار و رهبان روحانيون در غالب دين و زير نقاب دروغين شريعت به خُرد توده هاي مردمي داده ميشود با مباني دين رحماني و الهي تضادي بنيادين و ريشه اي دارد عليهذا با نظري اجمالي بر كلام خدا (فرقان) ماهيت پليد اين خدعه كاران مذهبي و سدكنندگان راه خدا براي افراد هويدا ميگردد، در اين راستا با عنايت به آيات روشنگر و توحيدي قرآن مبين ماهيت شيطاني روحانيت صليبي و مروجين جهل و خرافه پرستي زير عنوان عيسي خداوند را برايتان مشخص خواهيم كرد. لازم به يادآوري است اعتقاد كفرآميزحُلول " فرود آمدن عيسي خداوند بر روي زمين و به صليب كشيده شدن او براي پاك كردن گناهان بشريت؟!" ، تثليث " اعتقاد به سه رب پدر- پسر- روح القدس"، تجسد " جسم پوشيدن عيسي خداوند" ، ، الوهيت قائل شدن به او ، دعا در نام عيسي خداوند ، ايمان به عيسي خداوند و زانو زدن در برابر صليب محصول تراوشات ذهني روحانيت صليبي است و با نگاهي اجمالي بر كلام خدا اين مهم استنباط ميگردد كه اباطيل ، خرافات و موهومات سراسر مضحكه و مجعول ساخته و پرداخته گمراهان دروغپرداز سازمان عريض و طويل روحانيت صليبي و پاپ در كاخ واتيكان است و اين خزعبلات با آموزه ها و تعاليم دين رحماني در تعارض و تضاد بنيادين است و در اين ميان مبلغين اين دين كفرآلود و انحرافي با تحريف، كتمان و قلب حقايق و فروختن آيات الهي انجيل به بهائي ناچيز خيل عظيمي از بشريت را استحمار و به استعباد خويش درآورده اند و متأسفانه كماكان نظاره گر اين مسئله در جامعة بشري هستيم كه چگونه پاپ و كاردينالها و اُسقف ها و كشيشها و پدر روحاني ها (خدعه كاران مذهبي) با جُلوس بر تختهاي زرين و پوشيدن جامه هاي فاخر و صليبهاي طلائي نيات پليد و شوم خويش را در غالب عيسي خداوند و تقسيم بهشت و جهنم در ميان خويش به اجرا درآورده و نجات و فلاح را در انحصار خويش قرار ميدهند و در بُعد سياست جهاني شاهد و نظاره گر طرح هاي سيستماتيك اين جريان در جهت سركوب و نابودي جنبش هاي جهادي - توحيدي در اقصي نقاط جهان توسط مُهره هاي دست نشانده آنها ميباشيم كه نمونه هاي برجسته اين جنايات هولناك و دهشتناك ، نسل كُشي آشكار مسلمانان توسط صليبيون در چچن، كشمير،بوسني و هرزگوين، عراق و افغانستان و ساير بلاد اسلامي به اجرا درآمده كه سربازان جنايتكار صليبي به نواميس زنان مؤمنه تجاوز ميكنند و گلوي فرزندان شيرخواره شان را در برابر چشمان حيرت زده مادرانشان ميبرند و به آتش زدن و ويران نمودن مساجد مسلمين و غارت و چپاول ثروتهاي بلاد اسلامي مبادرت ميورزند. با كمي تعقل و تدبر در كلام فرقان خواهيم ديد كه انديشه هاي باطل اين سدكنندگان راه خدا هيچگونه سنخيتي با كتاب آسماني انجيل نداشته و چنين تهمتهاي ناروائي را به دامن انبياء الهي بسته اند تا مردم را از مسير صراط المستقيم توحيدي بازدارند چراكه ماهيت پليد اين پست نهادان صليبي در دوره رُنسانس و برپائي دادگاههاي انگيزاسيون " تفتيش عقايد" و سياهچالهاي قرون وسطا كه به قتل عام انسانهاي موحد و عدالت خواه ميپرداختند نمايان گرديد فلذا در قرن حاضر نيز شاهديم روحانيت صليبي در واتيكان با به راه انداختن جنگ صليبي و با خط مشي دادن به جنايتكاران و مافياي ثروت و قدرت از هيچگونه جنايتي بر ضد موحدين و مجاهدان راه اسلام دريغ ننموده اند و در اين راستا حضور حكام مُرتد اسلامي در مراسم تدفين آن پليد " پاپ ژان پل دوم " در واتيكان كه بر گِرد جنازه او عرض ارادت ميكردند بر همگان آشكار بود كه اين حكام مُرتد رضايت و سرپرستي عيسي پرستان را بر الله رب العالمين ترجيح داده بودند . آري صليب نماد شيطان بوده و روحانيت صليبي با كج نمودن راه خدا اموال مردم را به ناروا ميخورد و مردم را از راه او باز ميدارد و اينجاست كه دين ابزار ارتزاق و ستم و خرافه پروري خواهد شد و بر ايمانداران به انجيل و پويندگان حق و حقيقت توصيه مي نمائيم كه كلام خدا انجيل را خالصانه و پاكدلانه بخوانيد و ذهنيتهاي غلطي كه در طول تاريخ از سوي دجالان مذهبي بر ذهن و شخصيت شما سايه افكنده را از اذهان خويش پاك سازيد و با كمي دقت و انصاف خواهيد ديد كه انديشه كفرآلود عيسي خداوند هيچگونه سنخيتي با كلام خدا ندارد.
* داستان مريم:
سوره مريم آيات 16 الي 36
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿16﴾ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿17﴾ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا ﴿18﴾ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿19﴾ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿20﴾ قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا ﴿21﴾ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿22﴾ فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا ﴿23﴾فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿24﴾ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿25﴾ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ﴿26﴾ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿27﴾ يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿28﴾ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿29﴾ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿30﴾ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿31﴾وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿32﴾ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿33﴾ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿34﴾ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿35﴾ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿36﴾ در اين كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت (16) و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏اندام بر او نمايان شد (17) [مريم] گفت اگر پرهيزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى‏برم (18) گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم (19) گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبوده‏ام (20) گفت [فرمان] چنين است پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و [اين] دستورى قطعى بود (21) پس [مريم] به او [=عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتاده‏اى پناه جست (22) تا درد زايمان او را به سوى تنه درخت‏خرمايى كشانيد گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش‏شده بودم (23) پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است (24) و تنه درخت‏خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مى‏ريزد (25) و بخور و بنوش و ديده روشن دار پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر كرده‏ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26) پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‏اى (27) اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود (28) [مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد گفتند چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است‏سخن بگوييم (29) [كودك] گفت منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است (30) و هر جا كه باشم مرا با بركت‏ساخته و تا زنده‏ام به نماز و زكات سفارش كرده است (31) و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است (32) و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‏ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‏شوم (33) اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم [همان] گفتار درستى كه در آن شك مى‏كنند (34) خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد منزه است او چون كارى را اراده كند همين قدر به آن مى‏گويد موجود شو پس بى‏درنگ موجود مى‏شود (35) و در حقيقت‏خداست كه پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست (36) اما دسته‏ها[ى گوناگون] از ميان آنها به اختلاف پرداختند پس واى بر كسانى كه كافر شدند از مشاهده روزى دهشتناك (37)
* داستان تولد عيسي بن مريم:
سوره آل عمران آيه 45 الي 60
إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿45﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿46﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿47﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ ﴿48﴾ وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿49﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿50﴾ إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿51﴾ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿52﴾ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلَتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿53﴾ وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿54﴾ إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿55﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿56﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿57﴾ ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴿58﴾ إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿59﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿60﴾ [ياد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند اى مريم خداوند تو را به كلمه‏اى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى‏بن‏مريم است مژده مى‏دهد در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است (45) و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مى‏گويد و از شايستگان است (46) [مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى‏آفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مى‏گويد باش پس مى‏باشد (47) و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى‏آموزد (48) و [او را به عنوان] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مى‏فرستد كه او به آنان مى‏گويد] در حقيقت من از جانب پروردگارتان برايتان معجزه‏اى آورده‏ام من از گل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مى‏سازم آنگاه در آن مى‏دمم پس به اذن خدا پرنده‏اى مى شود و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‏بخشم و مردگان را زنده مى‏گردانم و شما را از آنچه مى‏خوريد و در خانه هايتان ذخيره مى‏كنيد خبر مى‏دهم مسلما در اين [معجزات] براى شما اگر مؤمن باشيد عبرت است (49) و [مى‏گويد آمده‏ام تا] تورات را كه پيش از من [نازل شده] است تصديق كننده باشم و تا پاره‏اى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده براى شما حلال كنم و از جانب پروردگارتان براى شما نشانه‏اى آورده‏ام پس از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد (50) در حقيقت‏خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد [كه ] راه راست اين است (51) چون عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت‏ياران من در راه خدا چه كسانند حواريون گفتند ما ياران [دين] خداييم به خدا ايمان آورده‏ايم و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم (52) پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده[ات] را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس (53) و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است (54) [ياد كن] هنگامى را كه خدا گفت اى عيسى من تو را مي ميرانم و به سوى خويش بالا مى‏برم و تو را از [آلايش] كسانى كه كفر ورزيده‏اند پاك مى‏گردانم و تا روز رستاخيز كسانى را كه از تو پيروى كرده‏اند فوق كسانى كه كافر شده‏اند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى‏كرديد ميان شما داورى خواهم كرد (55) اما كسانى كه كفر ورزيدند در دنيا و آخرت به سختى عذابشان كنم و ياورانى نخواهند داشت (56) و اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند [خداوند] مزدشان را به تمامى به آنان مى‏دهد و خداوند بيدادگران را دوست نمى‏دارد (57) اينهاست كه ما آن را از آيات و قرآن حكمت‏آميز بر تو مى‏خوانيم (58) در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (59) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (60)
* تأييد عيسي بن مريم با روح القدس
سوره بقره آيات 87 الي 88
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ ﴿87﴾ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ ﴿88﴾ و همانا به موسى كتاب [تورات] را داديم و پس از او پيامبرانى را پشت‏سر هم فرستاديم و عيسى پسر مريم را معجزه‏هاى آشكار بخشيديم و او را با روح القدس تاييد كرديم پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد كبر ورزيديد گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كُشتيد (87) و گفتند دلهاى ما نهان در پرده است بلكه خدا به سزاى كفرشان لعنتشان كرده است پس آنان كه ايمان مى‏آورند چه اندك‏شماره‏اند (88)
سوره بقره آيات 252 الي 253
تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿252﴾تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿253﴾ اين[ها] آيات خداست كه ما آن را بحق بر تو مى‏خوانيم و به راستى تو از جمله پيامبرانى (252) برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم و اگر خدا مى‏خواست كسانى كه پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلايل روشن كه برايشان آمد به كُشتار يكديگر نمى‏پرداختند ولى با هم اختلاف كردند پس بعضى از آنان كسانى بودند كه ايمان آوردند و بعضى از آنان كسانى بودند كه كفر ورزيدند و اگر خدا مى‏خواست با يكديگر جنگ نمى‏كردند ولى خداوند آنچه را مى‏خواهد انجام مى‏دهد (253)
*عيسي ناصري در گهوراه و ميانسالي با مردم سخن ميگويد:
سوره مائده آيات 110 الي1 11
إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِىءُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿110﴾ وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُوَاْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ ﴿111﴾ [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور آنگاه كه تو را به روح‏القدس تاييد كردم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم و آنگاه كه به اذن من از گل [چيزى] به شكل پرنده مى‏ساختى پس در آن مى‏دميدى و به اذن من پرنده‏اى مى‏شد و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مى‏دادى و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مى‏آوردى و آنگاه كه [آسيب] بنى‏اسرائيل را هنگامى كه براى آنان حجتهاى آشكار آورده بودى از تو باز داشتم پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند اين[ها چيزى] جز افسونى آشكار نيست (110) و [ياد كن] هنگامى را كه به حواريون وحى كردم كه به من و فرستاده‏ام ايمان آوريد گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم (111)
* انجيليان واقعي بر نزول قرآن صحه ميگذارند:
سوره مائده آيات 82 الي 83
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿82﴾ وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿83﴾مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده‏اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعاً كسانى را كه گفتند ما نصرانى هستيم نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت زيرا برخى از آنان روحانيون و رهبانانى‏اند كه تكبر نمى‏ورزند (82) و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند مى‏بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏اند اشك از چشمهايشان سرازير مى‏شود مى‏گويند پروردگارا ما ايمان آورده‏ايم پس ما را در زمره گواهان بنويس (83)
* كسانيكه گفتند عيسي خداست كافرند
سوره مائده آيات 72 الي 73
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ﴿72﴾ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿73﴾ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿74﴾ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿75﴾ كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است قطعاً كافر شده‏اند و حال آنكه مسيح مى‏گفت اى فرزندان اسرائيل پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستيد كه هر كس به خدا شرك آورد قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جايگاهش آتش است و براى ستمكاران ياورانى نيست (72) كسانى كه [به تثليث قائل شده و] گفتند خدا سومين [شخص از] سه [شخص يا سه اقنوم] است قطعاً كافر شده‏اند و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست و اگر از آنچه مى‏گويند باز نايستند به كافران ايشان عذابى دردناك خواهد رسيد (73) چرا به درگاه خدا توبه نمى‏كنند و از وى آمرزش نمى‏خواهند و خدا آمرزنده مهربان است (74) مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسيار راستگو بود هر دو غذا مى‏خوردند بنگر چگونه آيات [خود] را براى آنان توضيح مى‏دهيم سپس ببين چگونه [از حقيقت] دور مى‏افتند (75)
* عيسي ناصري از گفتار صليبيون برائت ميجويد
سوره مائده آيات 116 الي 118
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ﴿116﴾ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿117﴾إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿118﴾ [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد گفت منزهى تو مرا نشايد كه [در باره خويشتن] چيزى را كه حق من نيست بگويم اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را مى‏دانستى آنچه در نفس من است تو مى‏دانى و آنچه در ذات توست من نمى‏دانم چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى (116) جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفته‏ام] كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون مرا ميراندي تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چيز گواهى (117) اگر عذابشان كنى آنان بندگان تواند و اگر بر ايشان ببخشايى تو خود توانا و حكيمى (118)
* عيسي بن مريم ، پيغمبر خداست
سوره مائده آيات 46 الي 47
وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى
وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴿46﴾ وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿47﴾ و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [=پيامبران ديگر] درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق‏كننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است (46) و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند (47)
* عيسي بن مريم به صليب كشيده نشده است
سوره نساء آيات 157 الي 158
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿157﴾ بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿158﴾و گفته ايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه در باره او اختلاف كردند قطعاً در مورد آن دچار شك شده‏اند و هيچ علمى بدان ندارند جز آنكه از گمان پيروى مى‏كنند و يقينا او را نكشتند (157) بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است (158)
* تثليث كفر به خداست:
سوره نساء آيات 171 الي 172
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً ﴿171﴾ لَّن يَسْتَنكِفَ الْمَسِيحُ أَن يَكُونَ عَبْداً لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن يَسْتَنكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيهِ جَمِيعًا ﴿172﴾ اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه‏گانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است‏خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است (171) مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى‏ورزد و فرشتگان مقرب [نيز ابا ندارند] و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى‏آورد
(172)
* عزلت و بدعت، ساخته و پرداخته عيسي پرستان:
سوره حديد آيات 26 الي 27
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿26﴾ ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿27﴾ و در حقيقت نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو، نبوت و كتاب را قرار داديم از آنها [برخى] هدايت يافته اند و[لى] بسيارى از آنان بدكار بودند (26) آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را پى‏درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رافت و رحمت نهاديم و [اما] گوشه نشيني كه از پيش خود بدعت كردندما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند با اين حال آن را چنانكه حق رعايت آن بود منظور نداشتند پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و[لى] بسيارى از آنان دستخوش انحرافند (27)
* عيسي ناصري پيغمبر بعد از خود را بشارت داده:
سوره صف آيات 6 الي 9
وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿6﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿7﴾ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿8﴾ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿9﴾ و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‏كنم و به فرستاده‏اى كه پس از من مى‏آيد و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است (6) و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى شود بر خدا دروغ مى‏بندد و خدا مردم ستمگر را هدايت نمي كند (7) مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد (8) اوست كسى كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند هر چند مشركان را ناخوش آيد (9)
* جهود و عيسي پرستان هرگز از موحدين راضي نميشوند:
سوره بقره 120
وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿120﴾ و هرگز يهوديان و صليبيون از تو راضى نمى‏شوند مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى بگو در حقيقت تنها هدايت‏خداست كه هدايت [واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا سرپرست و ياورى نخواهى داشت (120)
* كسانيكه كه گفتند عيسي خداست كافر شدند:
سوره مائده آيات 17 الي 18
لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿17﴾ وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿18﴾ كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است مسلماً كافر شده‏اند بگو اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است جملگى به هلاكت رساند چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفريند و خدا بر هر چيزى تواناست (17) و يهودان وصليبيون گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستيم بگو پس چرا شما را به [كيفر] گناهانتان عذاب مى‏كند [نه] بلكه شما [هم] بشريد از جمله كسانى كه آفريده است هر كه را بخواهد مى‏آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مى‏كند و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو مى‏باشد از آن خداست و بازگشت [همه] به سوى اوست (18)
* عيسي پرستان را سرپرست خويش نگيريد:
سوره مائده آيات 51 الي 52
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿51﴾ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ ﴿52﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد يهود و نصارى را سرپرستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان سرپرستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به سرپرستي گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را هدايت نمي كند (51) مى‏بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مى‏ورزند مى‏گويند مى‏ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است‏خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته‏اند پشيمان گردند (52)
* كسانيكه آيات ما دروغ پندارند ياران آتشتند:
سوره مائده آيه 10
وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿10﴾ و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ انگاشتند آنان اهل دوزخند (10)
* بر سر جنازه كفار، منافقان و فاسقان نماز نگذاريد:
سوره توبه آيه 84
وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ ﴿84﴾ و هرگز بر هيچ مرده‏اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال نافرمان مُردند (84)
* ادعاي پوچ صليبيون مبني اينكه عيسي فرزند خداست:
سوره توبه آيه 30
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿30﴾ و يهود گفتند عُزير پسر خداست و نصارى گفتند مسيح پسر خداست اين سخنى است [باطل] كه به زبان مى‏آورند و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‏اند شباهت دارد خدا آنان را بكشد چگونه [از حق] بازگردانده مى‏شوند (30)
* صليبيون، روحانيون خود و عيسي پسر مريم را اربابان خود قرار دادند:
سوره توبه آيات 31 الي 32
اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿31﴾ يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿32﴾ اينان خاخام ها و روحانيون صليبي خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى‏گردانند (31) مى‏خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند ولى خداوند نمى‏گذارد تا نور خود را كامل كند هر چند كافران را خوش نيايد (32)
* عيسي ناصري صاحب زن و فرزند بوده:
سوره رعد 38
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿38﴾ و قطعاً پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه‏اى بياورد براى هر زمانى كتابى است (38)
والسلام علیکم - عبدالرحمن حنيف

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جستجوی این وبلاگ

عبدالرحمن حنيف